صدای شیپورها به پا خاست و سپاهی از شیران دست از جان شسته از زابلستان بیرون شدند.
برآمد ز زابلستان رستخیززمین مرده را بانگ بر زد که خیز
پهلوان رستم جلودار سپاه بود و پهلوانان سالخورده پشت سر او پیش می رفتند. آنچنان لشکر بزرگ بود که پرنده ای در دشت جای نمی گرفت. افراسیاب از لشکرکشی زال آگاه شد و لشکر خود را به سمت ری پیش راند. لشکر ایران از بیابان به سوی آن مرغزار که افراسیاب کمین کرده بود بیامد. بین آنها دو فرسنگ مانده بود.
سپهبد زال، بزرگان را فراخواند و به آنها گفت که افراسیاب لشکر خود را از ایران زمین به سوی ما هدایت می کند کشور ما بدون پادشاه است گویی سپاه ما پیکری بی سر است باید یکی از ما از نژاد کیانی کسی را بیابد که شایسته تخت شاهنشاهی باشد.
موبدان به رایزنی پرداختند و به زال گفتند از تخم فریدون پهلوانی است به نام کیقباد که هم شکوه پادشاهی دارد و هم دادگر است و هم آیین کشورداری می داند.
برآمد ز زابلستان رستخیززمین مرده را بانگ بر زد که خیز
پهلوان رستم جلودار سپاه بود و پهلوانان سالخورده پشت سر او پیش می رفتند. آنچنان لشکر بزرگ بود که پرنده ای در دشت جای نمی گرفت. افراسیاب از لشکرکشی زال آگاه شد و لشکر خود را به سمت ری پیش راند. لشکر ایران از بیابان به سوی آن مرغزار که افراسیاب کمین کرده بود بیامد. بین آنها دو فرسنگ مانده بود.
سپهبد زال، بزرگان را فراخواند و به آنها گفت که افراسیاب لشکر خود را از ایران زمین به سوی ما هدایت می کند کشور ما بدون پادشاه است گویی سپاه ما پیکری بی سر است باید یکی از ما از نژاد کیانی کسی را بیابد که شایسته تخت شاهنشاهی باشد.
موبدان به رایزنی پرداختند و به زال گفتند از تخم فریدون پهلوانی است به نام کیقباد که هم شکوه پادشاهی دارد و هم دادگر است و هم آیین کشورداری می داند.