Mar 11 2025 11 mins 1
جمعۀ گذشته ۷ مارس برابر با ۱۷ اسفند ۱۴۰۳ محمد بن عبدالرحمان آل ثانی، وزیر امورخارجۀ قطر، در مصاحبهای با تاکِر کارلْسوُن، روزنامهنگار آمریکایی، هشدار داد که در صورت بمباران نیروگاه اتمی بوشهر، آب خلیج فارس یکسره آلوده خواهد شد و کشورهای عربی از جمله قطر که آبشان را از این خلیج تأمین میکنند، نه آب خواهند داشت، نه ماهی و نه چیزهای دیگر. این مصاحبه همان روزی پخش شد که دونالد ترامپ از دعوت رسمی جمهوری اسلامی به مذاکره پرده برداشت.
قطر در ۱۹۰ کیلومتری جنوب ایران قرار دارد و مانند دیگر کشورهای خلیج فارس آب شیرین خود را با نمکزدایی از آب خلیج به دست میآورد. البته تأسیسات اصلیِ اتمی ایران که احتمال میدهند در آنها غنیسازی اورانیوم تا مرز ساختن سلاح هستهای پیش رفته است در چند صد کیلومتری خلیج فارس در داخل کشور قرار دارد. کشورهای غربی به ویژه آمریکا سالهاست ایران را به کوشش در جهت دستیابی به سلاح هستهای متهم میکنند؛ اتهامی که جمهوری اسلامی آن را همواره رد کرده است.
افزون بر نیروگاه اتمی بوشهر، جمهوری اسلامی ایران در حال ساختن نیروگاه اتمی دیگری در شهر دارخُوِین در استان خوزستان است. سازمان انرژی اتمی ایران در نظر دارد این نیروگاه را به «رآکتور آبسنگین فشرده» با قدرت ۳۶۰ مگاوات مجهز کند. نیروگاه دارخُوِین در ۷۰ کیلومتری جنوب غربی اهواز، ۹۰ کیلومتری شرق بصره در عراق و ۱۵۰ کیلومتری شمال شهر کویت ساخته میشود.
معلوم نیست ساختمان این نیروگاه که از دسامبر ۲۰۲۲ آغاز شده تا کجا پیش رفته است. اما شکی نیست که آن نیز یکی از هدفهای حملۀ احتمالی به تأسیسات اتمی ایران خواهد بود و این احتمال نگرانی کشورهای حاشیۀ خلیج فارس را دو چندان کرده است.
اما آنچه بیش از همه مایۀ نگرانی و ترس اسرائیل و آمریکا و به طور کلی کشورهای غربی است، فعالیت دو مرکز غنیسازی اورانیوم «فُردوُ» در استان قم و «نطنز» در استان اصفهان است. جمهوری اسلامی در سپتامبر ۲۰۰۹ پس از افشاگری مقامهای آمریکایی و فرانسوی به وجود «تأسیسات زیرزمینی فُردوُ»، که مرکز اصلی غنیسازی اورانیوم ایران است، اذعان کرد.
جمهوری اسلامی مدعی است دستگاههای سانتریفوژ فُردوُ را به منظور «ایمنی مردم» در دل کوهها جای داده است. اما به گفتۀ کارشناسان، ترس از «حملۀ هوایی» انگیزۀ اصلی مقامهای جمهوری اسلامی در انتقال این دستگاهها به عمق کوهها بوده است.
درواقع، پس از تهدیدهای مکرر آمریکا و تهدید ضمنی اسرائیل به حملۀ احتمالی به تأسیسات نطنز بود که مرکز غنیسازی اورانیوم فُردوُ در دل کوههای جنوب تهران در استان قم ساخته شد. برپایۀ «تفاهم هستهای لوزان» که در ۳ آوریل ۲۰۱۵ برابر با ۱۳ فروردین ۱۳۹۴ میان ایران و گروه ۱+۵ به امضا رسید، قرار شد غنیسازی اورانیوم در تأسیسات فُردوُ تعطیل شود و آن تأسیسات به مرکزی برای فعالیتهای علمی و پژوهشی تبدیل شود. برپایۀ آن تفاهم قرار شد غنیسازی اورانیوم در ایران تنها در تأسیسات هستهای نطنز انجام گیرد.
اما پس از خروج ترامپ از برجام و تصمیم جمهوری اسلامی ایران به کاهش گام به گام تعهدات برجامی خود، سازمان انرژی اتمی ایران در ۷ نوامبر ۲۰۱۹ برابر با ۱۶ آبان ۱۳۹۸ اعلام کرد که تأسیسات هستهای فُردوُ غنیسازی اورانیوم را از سر گرفته است. از سر گرفتن غنیسازی با حضور بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی انجام گرفت و چنین نهادند که آن تأسیسات دست به غنیسازی اورانیوم تا مرز ۵ درصد بزند.
اما مقامهای جمهوری اسلامی سپس در اقدامی تلافیجویانه در ژانویۀ ۲۰۲۱ برابر با دی ماه سال ۱۳۹۹ دست به غنی سازی ۲۰ درصدی در آن تأسیسات زدند که نگرانی مقامهای اروپایی، آمریکایی و اسرائیلی را برانگیخت. در ۲۲ نوامبر ۲۰۲۲ ایران اعلام کرد که تولید اورانیوم غنی شده تا ۶۰ درصد را آغاز کرده است. این میزان بسیار بالاتر از ۳.۶۷ درصد تعیین شده در توافق هستهای ۲۰۱۵ است و از ۹۰ درصد مورد نیاز برای ساخت بمب اتمی فاصلهای ندارد.
از تأسیسات هستهای نطنز گویا تا سال ۲۰۰۲ میلادی کشورهای غربی بیخبر بودند. گفته میشود وجود این تأسیسات را در آن سال سازمان مجاهدین خلق افشا کرد. دستگاههای غنیسازی این مرکز را سپری بتنی به ضخامت تقریبی ۷٫۶ متر محافظت میکند. جمهوری اسلامی ایران سانتریفوژهای این مرکز را به قعر ۴۰ تا ۵۰ متری زمین منتقل کرده است. این مرکز از زمان افشا شدنش چندین بار هدف خرابکاری و ترور مسئولان و مهندسان آن قرار گرفته است.
جدا از این دو مرکز مهم غنیسازی، جمهوری اسلامی ایران در اراک و تهران و اصفهان دارای رآکتور هستهای تحقیقاتی است. از این رآکتورها افزون بر مطالعۀ رفتار مواد و سوختهای هستهای، برای آموزش پرسنل صنعت انرژی هستهای در پزشکی هستهای یا در صنعت هستهای نظامی استفاده میکنند. ایران در چند جا از جمله در روستای «ساغَند» در حوالی اردکان و دهستان «گچین» در استان هرمزگان معادن اورانیوم نیز دارد.
نابود کردن دو پایگاه اصلی هستهای ایران یعنی تأسیسات غنیسازی نطنز و فُردوُ در دستور کار دولت کنونی اسرائیل است. اما آن کشور برای چنین کاری نیازمند بمبهایی است که بتوانند پیش از منفجر شدن دهها متر سنگ و بتن مسلح را سوراخ کنند. اسرائیل بمبهای نفوذگر دارد و نیروی هواییاش برای کشتن حسن نصرالله از آنها استفاده کرد. اما در آن حمله گویا از ۸۰ بمب استفاده کرد تا به نتیجه رسید. آیا با چنین حملهای میتواند آن دو پایگاه هستهای ایران را نابود کند؟
کارشناسان معتقدند که تنها یک سلاح میتواند در نابودی تأسیسات هستهای ایران کارساز باشد و آن بمب سنگرشکنِ «جِیبییو- ۵۷ ای/ بی» است که در اختیار نیروی هوایی آمریکا است. این بمب غولآسای هدایتشونده و سنگرشکن نزدیک به ۶ متر طول و حدود ۳۰ هزار پوند وزن دارد و میتواند پیش از منفجر شدن تا عمق ۶۰ متری زمین نفوذ کند.
کارشناسان اسرائیلی معتقدند که حتی اگر آمریکا این بمب نفوذگر را در اختیار اسرائیل قرار دهد جنگندههای اف-۱۵، اف-۱۶ و اف-۳۵ اسرائیلی نمیتوانند آن را حمل کنند. مگر اینکه بمبافکن رادارگریز «نورثروپ گرومن بی-۲ اسپیریت» را از ایالات متحد خریداری کند. وگرنه آمریکا خود باید رسالت نابودی تأسیسات هستهای نطنز و فُردوُ را عهدهدار شود.
بسیاری از کارشناسان بینالمللی معتقدند که با توجه به پراکندگی و گستردگی تأسیسات هستهای ایران، نابودی آنها با بمبهای سنگرشکن به فاجعۀ زیست محیطیِ بیسابقهای نه تنها در خود ایران بلکه فراتر از مرزهای ایران خواهد انجامید. تشعشعات رادیواکتیو افزون بر نابودی انسانها و جانوران، خاک و آب و هوای ایران مرکزی را چنان آلوده خواهد کرد که زیستن در آنجا ناممکن خواهد شد.