Feb 15 2024 14 mins
این مقاله سفر محوریتیافتهی تغییردهنده را از خلال خوانش "دامنهسازان سپیدهدم" در پسزمینهی خدمت در مرکز جهانی بهاء در حیفا روایت میکند. روایت تجارب شخصی را با تأثیر عمیق ابتکارات آموزشی آقای دانبر تنیده، به اهمیت درک موسسات بهایی و ولایت توجه مینماید. این مطلب به سادگی و قابلیت توسعهی خوانش همکارانه، بازیابی ابزار آموزشی حیاتی و غلبه بر موانع برای اشتغال با متن میپردازد. از طریق ترکیبی از خاطرات شخصی و بصیرتهای انعکاسی، مقاله نشان میدهد که چگونه "دامنهسازان سپیدهدم" به عنوان یک ابزار الهامبخش ناکامل، شناسههای مادی را به چالش میکشد و نسل جدیدی را با پایهای محکم در ایمان و تاریخ خود تجهیز میکند.