اگه واقعاً هیچ دلیلی وجود نداره که کاری بکنم، پس هیچ دلیلی هم وجود ندارہ که هیچ کاری نکنم؛ که در مواجهه با اجتنابناپذیری مرگ، دلیلی وجود نداره که تسلیم ترس، خجالت یا شرم بشم، چون به هرحال همهشون یه مشت هيج هستند؛ و اگه بيشترِ عمرِ كوتاهم از چيزهاى دردناک و ناخوشایند دوری كنم، اون وقت اساساً از زنده بودن طفره رفتم.