Dec 26 2024 38 mins 30
شرح بیانات حضرت آقا 2
بسم الله الرحمن الرحیم.
صفحه ۴۲۶ قرآن را بیاورید. آیه ۶۰ سوره احزاب. در مورد شرح فرمایشات حضرت آقا که به نظر میآید چند نکته را باید اشاره کرد. ببینید، یک جریانی متأسفانه گاهی اوقات راه میافتد، مبنی بر اینکه هر کسی امروز بخواهد زنهار بدهد و نهیب بزند، به عنوان مرجفون، گاهی اوقات ازش یاد میشود. این کار خطرناکی است که حالا بهتون نشان می دهم چرا خطرناک است که اتفاقاً جا و فضا را باز می کند برای کار معوقین به عبارتی. آن جمع سالم بین اینکه انسان نهیب بزند، خطررا دید و بعد امیدآفرین هم باشد، این جمع سالم مهم است. وگرنه یک فاصلهای است بین دو تا مفهوم: یکی رجا و امید، یکی امنیه و خوش خیالی.
امیدآفرینی صرف ممنوع
قرآن اتفاقاً کاری که میکند، و خود حضرت آقا هم این حرکت را این دفعه زدند، این است که خسارت را میگوید، شکست را میگوید، زمینههای این شکست و شکست را هم میگوید. اگر نگوید و صرفاً امیدآفرینی بکند، این میشود همان امنیه، میشود خوشخیالی. میگوید و به بنبست نمیرساند. این کار درست است. اگر انسان خسارت نگوید، نگوید سید حسن نصرالله وقتی شهید شد، یک خسارت بود واقعاً. از پارس جنوبی حتما خسارتش بیشتر بود شهادت حسن نصرالله، کما اینکه شهادت حضرت حمزه هم اینجوری بود. بعداً در ماجرای سقیفه معلوم شد این چه قدر خسارت بود. خب انسان اگر خسارت نگوید، اگر شکست نگوید، مثل اینکه احد را عرض کردیم، شکست را میگوید و رو به جلو حرکت میکند. وگرنه عبرت ها را کی باید بگوید؟
حالا یک عده بعد از این بیانات هم نمیدانم چرا، با اینکه خود حضرت آقا هم تبیین خسارت میکنند، یعنی میگویند که سید حسن نصرالله رفتنش خسارت است. یا جریانات سوریه، به هرجهت، و از دست رفتن سوریه یک خسارتی به جهتی است، یک شکستی محسوب میشود. اما اینکه شما از شکست، پل پیروزی درست کنید، تهدید را به فرصت تبدیل کنید، این کار قرآن [است]، این کار در حقیقت حضرت آقا است. لذا این تبیین، یک تبیین جامعی است. و آن موقع نکتهای که هست اینجاست که شما هر بیعتی در مواقع حساس با رهبر، هر بیعتی شما را در معرض یک جهش قرار میدهد، مثل بیعت رضوان. بیعت رضوان همین بود. بیعت رضوان، در سوره فتح دیدیم، حالا اگر هم لازم باشد یک بار دیگر میبینیم این آیات را. بیعت رضوان در فضایی اتفاق افتاد که در صلح حدیبیه، به دلیل کم کاری عدهای، به جامعه اسلامی تحمیل شد. منتهای مراتب، این بیعت رضوان که اینها بسته بودند، زمینههای فتح خیبر و فتح مکه را این بیعت درست کرد که این را در سوره فتح مفصل گفتیم. ممکن است صرفاً یک نگاهی بیندازیم، ولی به این توجه بکنید. یک نکته مهم است. لذا انسانها را به دلیل اینکه نهیب میزنند، اینها را زنهار میدهند به اتفاقات افتاده و شکستها را بیان میکنند، بله، اگر نگویند که این اتفاقات باعث می شود یک اتفاق خیلی بزرگ می شود، این نامیدکننده است در این صورت.
وگرنه در این لبه قضیه هم من دیدم همه میگویند نه، ما سوریه را از دست دادیم. اینها جزء مثلاً اتفاقات خوب ماست. سید حسن نصرالله را از دست دادیم، این جزوه افتخارات ماست که ما چنین شهدایی داریم، تقدیم میکنیم. این چه حرفی است که مثلاً ما انقدر چیزیم که چنین شهدایی را تقدیم می کنیم؟ خب ببینید، آن موقع آن مرجفون که عرض کردم، این مرجفون را ببینید در این آیه. اصلاً ربطی ندارد این بحث به کسانی که دلسوزانه دارند میگویند، دارند نهیب میزنند، زنهار میدهند، خطرات را میگویند، خطرات را میبینند، تحلیل میکنند، میگویند. مرجفون بعد از جریان، نگاه کنید، آیه اش نگاه کنید. بعد از جریان جنگ احزاب که جنگ نرم فرهنگی شروع شد که با بحث حجاب هم شروع شد، که «يَـٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ قُل لِّأَزۡوَٰجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَآءِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ يُدۡنِينَ عَلَيۡهِنَّ مِن جَلَٰبِيبِهِنَّۚ ذَٰلِكَ أَدۡنَىٰٓ أَن يُعۡرَفۡنَ فَلَا يُؤۡذَيۡنَ» این رو و سوار بر جریان زن، زندگی، آزادی، عده ای سوار بر این جریان شدند و هدایت شده یک طرح را بردند جلو و آن طرح زمینگیر کردن نرم جامعه دینی (بود). یک کار طاغوتی، نه یک کار معمولی. در حقیقت حالا کسی چه میدانم، خودش معتاد است، میخواهد آن بغل دستیاش هم معتاد کند. نه، اینجوری نبوده، یعنی از سر فحشا یا اشاعه فحشا نبوده است، نه، بلکه از سر یک حرکت منسجم طاغوتی بوده است.
با این اتفاقی که افتاد، پیغمبر شمشیر میکشد در مقابل اینها که «لَّئِن لَّمۡ يَنتَهِ ٱلۡمُنَٰفِقُونَ وَٱلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضࣱ وَٱلۡمُرۡجِفُونَ فِي ٱلۡمَدِينَةِ لَنُغۡرِيَنَّكَ بِهِمۡ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَآ إِلَّا قَلِيلࣰا». پیغمبر اگر این منافقون بس نکنند، این « وَٱلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضࣱ وَٱلۡمُرۡجِفُونَ فِي ٱلۡمَدِينَةِ». این کسانی که دارند رجفه ولرزه ایجاد میکنند در شهر پیغمبر که این اصل این رجفه و لرزه هم فتنه زن، زندگی، آزادی آن موقع بوده است. خب اگر این کار را نکنند، «لَنُغۡرِيَنَّكَ بِهِمۡ» تو را علیه آنها میشورانیم، آن موقع تو آنها را تبعید میکنی، میاندازی بیرون «مَّلۡعُونِينَۖ أَيۡنَمَا ثُقِفُوٓاْ أُخِذُواْ وَقُتِّلُواْ تَقۡتِيلࣰا» در این حد است که ریز ریزشان میکنیم. این هم سنتی است که «سُنَّةَ ٱللَّهِ فِي ٱلَّذِينَ خَلَوۡاْ مِن قَبۡلُۖ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ ٱللَّهِ تَبۡدِيلࣰا». خلاصه میخواهم بگویم این بحث مرجفون، هیچ ارتباطی به این بحث ندارد. کما اینکه خیلی استشهاد به آیات در این مدت زیاد بود که ارتباط نداشت. این هم یک حرکت از سر قوه قهریه است.
مجازات بدون رافت طاغوت
این چیزی است که اتفاقاً یادتان هست؟ لوط را، حضرت لوط را بیان کرد که «قَالَ لَوۡ أَنَّ لِي بِكُمۡ قُوَّةً أَوۡ ءَاوِيٓ إِلَىٰ رُكۡنࣲ شَدِيدࣲ »؟ یادتان هست که (میگفت) ای کاش من قوه ای داشتم یا تکیه گاه نفرات تعیین کننده داشتم. ببینید قوه داشتم یعنی کاش من زور داشتم. استفاده از قوای شدید همیشه اینطور نیست که «قَالَ لَوۡ أَنَّ لِي بِكُمۡ قُوَّةً أَوۡ ءَاوِيٓ إِلَىٰ رُكۡنࣲ شَدِيدࣲ » یعنی اینجور نیست که همیشه نظام اسلامی بنشیند نصیحت کند که، هیچوقت این کار را نمیکند. در هیچ جای دنیا این کار را نمیکنند. اعمال زور میکنند به عبارتی. یعنی آن طرفی که یک گناهی برداشته است این مدلی را درست کرده و اینها، یا کسانی که دزدی میکند، نصیحت نمیکنند که. بله، این نصیحت مال توده مردم فلان است. اما یک سری آدمهایی که یک کاری را پایهگذاری میکنند، دزدی میکنند، در همه جای دنیا را میگیرند، میکنند در هلفدونی. ببینید، من الان کاری به بحث قانون حجاب ندارم. قانون حجاب خوب است، بد است، ولی لااقل برای یک عده باید بگیرند بیاندازند هلفدونی. اصلاً یک عدهای که از شهرداری شناسایی شدند اینهاآن موقعی که در شهرداری رفت و آمد، شناسایی شدند. یعنی اصلاً ترویج کننده این کار هستند. اصلاً پول میگیرند بابت این کار. اینها را حتماً باید بگیرند بکنند در هلفدونی. اینی که میگویند چرا از قوه قهریه استفاده میکنید، در همه جای دنیا از قوه قهریه استفاده میشود، اتفاقاً خیلی هم کار خوبی است.
اصلاً قصاص، دیات، حدود، تمام اینها در احکام اسلامی، در حقیقت اینها همه خلاصه زمینهسازی این است که حکومت اسلامی برای شکلگیری و استفاده از قوه قهریه است در ارتباط با یک سری آدمی که ورود ممنوعهای خیلی سنگین را میایند. هرکسی که ورود ممنوع میاید. یک سیستمی دارد. من اینها را گفتم به مجلسآن موقعی که ارتباط داشتیم. اتفاقاً یک کار دین این نیست که همه مجرمین را جریمه کند. اصلاً اینجوری این مدلش نیست. کار دین، این است که یک سری مدل آدم فاجر را میگیرد، پوستشان را میکند، بعد از رسانههای میکند. برای چیست در بحث زنا میگویند که خلاصه «وَلْیَشْهَدْ عَذَابَهُما طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ». یک طایفهای باید بنشینند، این چیزها را ببینند. بعدش هم «وَلَا تَأۡخُذۡكُم بِهِمَا رَأۡفَةࣱ فِي دِينِ ٱللَّهِ» بعد از بقیه مستشان را کیسه میکنند.
یعنی قرار نیست وقتی که میخواهد بیاید جریمه بکند، بیاید تمام متخلفین را جریمه بکند، حالا کم یا زیاد. نه، اصلاً این کار را نمیکند. تمام متخلفین، چشم اندازش این مدلی نیست. یک عده را که خلاصه نتقشان کشید، آن موقع بقیه حساب کار دستشان میآید که چه کارهایی میتوانند بکنند و چه کارهایی نمیتوانند در سطح جامعه. نه اینکه کلاً چه کارهایی میتوانند بکنند و چند بار این را عرض کردم. حالا هی هم داریم متعرض حضرت لوط میشویم. به خاطر همین است که چند بار عرض کردم حضرت لوط همین را میگوید. میگوید در سوره عنکبوت فکر کنم. میگوید «وَتَأْتُونَ فِي نَادِيكُمُ الْمُنْكَرَ» شما منکر را آوردید در پابلیک، در حقیقت آوردید در ملاعام. منکر در ملاء عام. این اشتباه است. کسانی که بسیار دارند اینکار را میکنند، آنها را باید بهشان آدم حواسش را جمع بکند. اگر این را حواسمان نباشد آیه ۱8 همین سوره احزاب را ببینید.
صفحه ۴۲۰. حالا سر بحث قانون حجاب اگر لازم شد، یک موقعیت مشکل این قانون را عرض میکنیم. ولی این حتماً اجرا نمیشود. ببینید، سنگ بزرگی است که حتماً اجرا نمیشود و غلط است. به لحاظ محتوایی غلط در آن هست. یعنی به لحاظ چشماندازی غلط در آن وجود دارد. آیه ۱۸ را نگاه کنید. «قَدۡ يَعۡلَمُ ٱللَّهُ ٱلۡمُعَوِّقِينَ مِنكُمۡ وَٱلۡقَآئِلِينَ لِإِخۡوَٰنِهِمۡ هَلُمَّ إِلَيۡنَاۖ وَلَا يَأۡتُونَ ٱلۡبَأۡسَ إِلَّا قَلِيلًا». ببینید «قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقینَ مِنكُمْ». این خوشخیالیها جای پای معوقین را صاف میکند؟ معوق کیست؟ کسی که «وَٱلۡقَآئِلِينَ لِإِخۡوَٰنِهِمۡ هَلُمَّ إِلَيۡنَاۖ» به خودیها میگویند: آقا ول کن، بیا بنشین دیگر.انقدر چرا حرف میزنی؟ چرا انقدر هزینه درست میکنی؟ چرا اینقدر فکر میکنی باید بروی بجنگ؟ بس است دیگر. بنشین. ببین، این میشود معوق. این خیلی وقتها زمینه را پیدا میکند در همین فضایی که حالا یک عده دلسوزانه میگویند که آقا امیدآفرینی کنید، کسی زنهار هم ندهد. او از سر خدمت این را میگوید. آن موقع جای پای چه کسی را سفت می کند؟ جای پای معوق را سفت میکند. یک عدهای که کلاً میگویند آقا بنشین، حرف نزن. اینها کسانیاند که «وَلَا يَأۡتُونَ ٱلۡبَأۡسَ إِلَّا قَلِيلًا» اینها وارد جنگها نمیشوند. یعنی مرد جنگی نیست که نشسته حالادارد دعوت به سکوت میکند. مرد نجنگ است. اتفاقاً این مرد عدم مبارزه است. این کسی است که آن موقع دعوت به «هَلُمَّ إِلَيۡنَاۖ» میکند و معوق استو همه چیز را به نوعی عقب میاندازد.
عمل، فاصله بین خوش خیالی و رجاء
همه نوع درگیری ها را دارد به نوعی فضا میدهد و عقب میاندازد. آن موقع است که یک نکته خیلی مهم این است که ما فاصله بین. خوب دقت کن، این مهم است. فاصله بین امنیه که خوب دیدید قرآن به عنوان آرزوهای خوشخیالانه که امنیه را مطرح میکند که میگوید: «تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ»، « ليۡس بأمانيكمۡ ولا أماني أهۡل ٱلۡكتبۗ» میگوید آقا آرزو نپرورید در ذهنتان. فاصله بین امید و رجا، پدیدهه ای به نام عمل است که حالا این را در مفصلش را در همین مناجاتهای قرآنی میگوییم… . « أَنِّي لا أُضِيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ» عمل در حقیقت آن تفاوت کسی است که آرزو دارد و کسیکه امیددارد و عمل میکند. در روایت دارد که کسی که امید دارد عمل میکند.
اتفاقاً آدم امیدوار عمل میکند: « من رجا عرف رجاوه في عمله»، تفاوت این دو این است که یکی خوش خیالی میکند و نشسته است و یکی در حقیقت شرایط را تحلیل میکند، خطرات را میبینند، از آن ور امیدها را میبینند و اگر تا الان پنج واحد داشت حرکت می کرد الان ده واحد حرکت میکند.
این صفحه 466 را بیاورید که برای اقامه حکومت مهدوی، آیه 74 را نگاه کنید، پایین صفحه دارد که اینها بهشتیها در بهشت که «قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی صَدَقَنَا وَعْدَهُ» حمد خدایی را که وعدهاش را بر ما صادق کرد و «وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَّبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَیْثُ نَشَاءُ» و آن موقع زمین را از بهشت، حیث نشاء، آنجایی که ما بخواهیم برای ما به میراث گذاشته است. این آیات میراث زمین آیات مهدوی هستند. درست است اینجا جنت را دارد میگوید ولی… . مثل «وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ». کلا میراث زمین، آیاتی که در حقیقت مهدویت در آن اشراف شده است و «أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَّبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَیْثُ نَشاءُفنعم، اجر العاملین ». بارک الله به عاملین. بارک الله به اجر عاملین. عاملین اینجا مهم است که اینها عمل کردند و به نتیجه رسیدند. می خواستم این توهماین که همه عبرتها، تمام حقیقت بیان شکستها و اینها را همه میگویند: نه، سوریه را از دست دادیم. اتفاقاً ما هر چه بود حالا حکومت بشار شد بد این وسط. بابا این حرف بدی است. به هر جهت ما سوریه، من کاری به بشار ندارم، سوریه شریک کار ما بود در مقاومت و اتفاقا داشت بخاطر مقاومت هزینه میداد. این را بدانید. حالا من میخواهم بگویم همه، حالا همه اش می شود آن (یا مثلا میگویند) ما جزو افتخاراتمان است که در حقیقت سید حسن نصرالله چنین شد و چنان شد. آدم باید افتخار بکند به همچین چیزی. خب بله، یک موقع شما رجز میخوانیددر مقابل دشمن همین را میگویید. کما اینکه امیرالمؤمنین میگفت: حمزه سیدالشهدا از ماست. به معاویه میگفتند حمزه سیدالشهدا از ماست. یعنی واقعا این در ما رشد کرده است. بله، امثال سلیمانی و امثال سید حسن نصرالله، اینها را در دامن شیعه وجود آمدند. اصلاً یک همچین آدمهایی در دامن مقاومت به وجود میآیند. ولی در اینکه خسارت بوده است، اگر نگویم و همینجوری رد کند، یک آدم احساس میکند که پشت گوشهاش مخملی است به عبارتی.
مَن نامَ لَم یُنَم عَنه
من یک نکته پایانی بگویم و در این بخش یک نکته درباره جوانان سوری که به نظرم میآید خوب است که با این منطق به عبارتی با جوانان سوری صحبت کنید. امروزه این خوب است که به هر حال شما خیلی راحت میتوانید حرفهایی بزنید، جملات کوتاه بنویسید، اینها را به عربی ترجمه کنید، اینها را در جهان اسلام منتشر کنید و یک نهیب و هشداری به جوانان سوری واقعاً میشود دست به قلم شد.یک چند دانهلزومی هم ندارد که آدم یک مقاله نمیدانم چی بنویسد، ولی اینها خیلی راحت به عربی ترجمه میشود، به انگلیسی میشود. این را در ایتا هم نگذارید خواهشاً. این را توییت کنید. نمیدانم، در فضای تلگرام، در فضای اینستاگرام.
بله اگر خودش خطر را میگوید، امیدآفرین هم هست و دعوت به تلاش و بیعت مجدد میکند، این نه، این اصلاً مصداق مرجفون نیست. خود قرآن این کار را می کند. خود حضرت آقا اتفاقاً این کار را می کند. ببینید، یک فیلم هست از حضرت آقا. از این کارهایی که زیاد میکند. آقا حالا فیلمش را اگر خواستید پیدا میکنم، میگذارم در گروه. حضرت آقا میگویند که این یک نکته قرآنی خیلی تر و تمیز میگویند. میگویند که اینی که ما در ادعیه داریم «رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنَّکَ رَحْمَةً رَحْمَةً». این اتفاقاً یعنی ما در معرض زیغ قلبیم و برگشت از آرمانها هستیم، در معرض انحراف هستیم. این نهیب که سر جای خودش درست است که یعنی جامعه در معرض انحراف است. خوب یکیاش هم عمل است. عرض کردم جامعه در معرض انحراف استایشان استناد میکنند به آیات صف، سوره صف، که خدا زیغ ایجاد نمیکند. زیغ ایجاد نمیکند مگر اینکه خودت ایجاد کنی. «فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ». وقتی که منحرف میشوند، خدا منحرف میکند دلها را. پس ریشهاش دست ماست. ریشهاش دست ماست.
یکی از بحث های مهم هم عمل است. ببینید، شما یک موقع هست که میگویی آقای مبارزه سخت شده است. خب الان اینجوری است. مبارزه سخت شده است. این علامت این است که جریان حق و باطل دارند به نقاط المپیک میرسند به عبارتی. از آن ور میدانید که جریان باطل، وقتی خیلی قوی میشود، یعنی اینکه جریان حق مقابلش به اندازه آن قوی میشود. یعنی میروند در نقطه اوج با همدیگر درگیر میشوند. هیچوقت مثلا تیمچه میدانمبرزیل نمیآید با تیم محلاتنمیدانم چی که بازی نمیکند که درزمین خاکی. تیم برزیل با تیم آلمان بازی میکند. خب یعنی این جریان به جریانهای اوج درگیری میرسد. یعنی جریان حق پتانسیلی پیدا کرده که میتواند با جریان (باطل مقابله کند.).
اساساً تیم ایران را هیچوقت راه نمیدهد با برزیل بازی کند. خب چرا؟ تیم ایران اصلاً پتانسیلش را ندارد بازی کند با برزیل. همین آرژانتین و آلمان و ایتالیا و اینها باید با آن بازی کنند. اگر در حقیقت سطح درگیری دارد در آن حد طرح میشود، یعنی جریان حق پر از پتانسیل مبارزه با باطل شده است حالا انکه این کار را می کند یا نمیکند یا مثل برزیل برزیلی بازی کن یا نه. ولی وقتی در حد همدیگر قرار بگیرند، خیلی سریع در مقابل همدگیر قرار میگیرند، جریان حق پتانسیل جهانی دارد پیدا می کند. این مهم است که آدم جایگاهش را بفهمد و بعد از جایگاهش را در نظر بگیرد و حمله کند و مراقب باشد. چه جوری حضرت آقا میفرمایند عبرت. مراقب باش و حمله کند، نه اینکه مراقب باشد و بنشیند. مراقب باشید اگر مراقب باشید بنشیند، خب این یک آدم خوشخیال است. به عبارتی اینجا باز دوباره بار این را از حضرت آقا شنیدید. «مَن نامَ لَم یُنَم عَنه». اگر در اردوگاه بگیری بخوابی که (دشمن) نمیخوابد که. اینجور نیست که تو در اردوگاه بخوابی، آن هم میخوابد. نه، نمیخوابد.
دیدید در فوتبال میگویند بهترین دفاع از حمله است. نزنی میخوری. ببینید، تهاجم به ائمه کفر، تهاجم به آمریکا، تهاجم کردن و روحیه تهاجمی داشتن، این خود یک شاخص است. اگر کسی گفته است ما دیگر یک خرده با آمریکا شلش کنخب معلوم است آدم در حقیقت… .
خوب اینها همین چیز دیگری است. گاهی اوقات افراط و تفریط یعنی این. ببینید حضرت آقا فرمودند این فرمایشی که فرمودند جرم است، این استفاده از امر سلطانی است. میدانید که وقتی گفته میشود جرم است، یعنی اعلام جرم شد. اینجا طبیعتاً باید قوه قضائیه وارد شود، نمیتواند وارد نشود، زیرا حضرت آقا فرمودند جرم است. حالا قوه قضائیه خودش تحت تأثیر چه چیزهایی قرار میگیرد که حالا دیگر هر کسی بخواهد حرف بزند، بگو آقا تو مجرمی الان این میشود نتیجهاش میشود خفگی. یک عده انسانی که دارد میبیند چه اتفاقی میافتد و اگر اینها را نهیب نزند، زنهار ندهد، آن اتفاق میافتد. مردم هم در یک خوشخیالی جدی (هستند).
میدانند که وقتی فاو را پس گرفتند و آن جریانات اتفاق افتاد، تمام فرماندهان ما در یک همایشی در تهران بودند. وقتی که میگفتند که آقا فاو پس گرفته شد، اینجوری شد، آنجوری شد، اصلاً اینها باور نمیکردند. چرا؟ چون که اطلاعاتی که از صحنه آمده بود، رسیده بود به فرماندهان ما این بود که آقا همه چی تثبیت است. خب نتیجهاش همین شد. خب نتیجهاش این شد که فرماندهان ما همه در یک همایشی در تهران بودند، آنجا فاو را گرفتند، پس گرفتند. خب این مشکل میشود. آن موقع اگر ما حواسمان نباشدمهمین می شود.
جوانان، نیروی محرکه حکومتها
صفحه ۲۳۰ را هم بیاورید. من عرضم را اینجا تمام بکنم که گفتم این را خلاصه واقعاً جای نهیب زدن به جوانان سوری دارد. البته جوانان خودمان هم همینجور. هیچ حکومتی، هیچ پیغمبری بدون جوان جلو نرفته است. نه جوان پیاده نظام، نخیر، جوان سر کار. چون جوانی که سر کار است، نه اینکه سر کار است. خب ما یک مشکل یا ویژگی خصوصیتی در حقیقت کشور ما اتفاق افتاده که این کماکان یقه کشور ما را گرفته است. این باید به نوعی مطالبه بشود و درست شود این فضا. من یک موقعی به آقای قالیباف هم اتفاقاً گفتم و گفتم که یک ویژگی کشور ما پیدا کرده است، شماها ۱۷، ۱۸ ساله بودید، ۲۰ ساله بودید در مهمترین آزمون الهی و کشوری و اینها شرکت کردید.،رفتید جنگیدید، آمدید در سن 28 سالگی خب با کولهباری از تجربه. سنتان هم ۲۸ ساله. خب نمیشود شما را کنار بگذارید که در ۲۸ سالگی که. همه فرماندهان ما جنگ که تمام شده است، ۲۸ ساله، ۲۹ ساله، ۳۰ سالشان بوده اند. خب نمیشود اینها را کنار گذاشت. اینها شدند سد مستحکمی برای دهه ۵۰ و ۶۰ یا فلان. همهاش اینها پشت سر اینها قرار گرفتهاند و اینها هیچ آزمونهای جدیدی را ندادند و هیچ جای دیگری را فتح نکردند. نبودند در جاهای مدیریتی که باعث رشد میشود. آن حسن باقری در آن تولید می شود. خب در این آزمونها حسن باقریها تولید میکنند. خب و بعد بدنه در حقیقت لشکری ما، کشوری ما، وزرای ما، همه به همین صورت پیرمرد، پیرمرد دارند جلو میآیند. این یک مشکل است. خب یکی از مشکلات امروز کشور است که جوانش مگر تینکه خیلی دیگر فرصت بیشتری پیدا بکند مثلاً اینها که بیاید در این عرصهها و کارزارهایی که حسن باقریها را تولید میکند. ببینید که کماکان بعد از گذشت مثلاً نزدیک به ۴۰ سال از جنگ و در همین فضاها میبینید که کماکان این گروه میآیند بالا دوبارهو چون کنار نمیروند و هیچ سیستمی هم نیست که کنار گذاشته شوند اینها، کماکان میبینید که شما یک نگاهی به هیئت دولت خودمان بکنید، همینجوری است. یک نگاهی به سپاه خودمان بکنید، باز هم همینجوری است. خب یک نگاهی به ارتش ما بکنید، باز هم همینجوری است. یعنی ما فکر کنید یک جوان ۴۰ سالهحتی من نمیگویم جوان ۲۰ ساله مثل زمان جنگ، یک جوان ۴۰ ساله، یک عاقل مرد ۴۰ ساله، 35ساله و اینها (نمی تواند.)
خب بله دیگر، برای همین است.اصلاً یکی از چیزهایی که آقای مخبر منصوب کردند همین نکته است. ولی خب تلقی نشده این موضوع. واقعاً تلخ است. من خودم با آقای مخبرخیلی به همدیگر زنگ میزنیم، دل میدهیم، قلوه میگیریم با آقای مخبر. منتهی خب به هر جهت با رنگ کردن مو انسان جوان که نمیشود. این یک چیز واضح است و خود این کار هم یک کاری است که اگر طرف جوان نباشد که نمیتواند جوانان را و ارتباط با فضای جوانان نداشته باشد نمی تواند باشد. ببینید چه جوری آقا هر چه دست میکند، آخرش هم با یک سری سن و سالدار دارد. این یک مشکل در فضای کشور ما که باید حالا حل شود این موضوع در مورور زمان.
أَلَيْسَ مِنكُمْ رَجُلٌ رَّشيدٌ
ببخشید وقتم دیر شد. من این آیه را بخوانم و این نهیبی است که حضرت لوط میزند، این مدلی خیلی به نظر من جای کار دارد. شما نگاه کنید آیه 28، آیه 78. وقتی آن میهمانان حضرت لوط میآیند و خلاصه قرآن گزارش جالبی میکند از اینکه جا و قومش آمدند مثل گاو «وَجَآءَه قَوۡمُه یُهۡرَعُونَ إِلَیۡه». این اصل معنیش این است که یک سری شتر تشنه به آب رسیدند، اینجوری همینجوری سرشان را میاندازند پایین، تنه میزنند. اینجوری مثل گاو بلند شدند، آمدند در خانه حضرت لوط. بعد میگوید: « وَمِن قَبۡلُ كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ٱلسَّيِّـَٔاتِ». این از سیئات. این خیلی مهم است. چرا یک همچین گناهی را انجام داد؟ به خاطر اینکه سیئه به سیئات تبدیل شده است. یعنی اینقدر گناه کرده که این خودش یک بحث معرفتی خیلی جدی دارد. عین همین بحث را در یک سوره دیگر بدارد که «كَانَت تَّعۡمَلُ ٱلۡخَبَـٰٓئِثَ.» هی خبیث انجام میدادند و میدادند، توبه هم نمیکردند و اینها را انجام دادهاند.
ببینید، شیطان، نمیدانم دریلکاری تا حالا کرد یا نه. یک دانه سر دریل را میزنید، بعد از فشار میدهید. اول آن سر با دقت میزند، بعد از فشار میدهد. شیطان همین کار را میکند. یک همزه میگذارد. یک همزه. همزه دیگر کمترین حرف چیز عربی است. یک همزه میگذارد. به تعبیر قران «وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنۡ هَمَزَٰتِ ٱلشَّيَٰطِينِ» یعنی همین. یک همزه میگذارد، بعد دیگر فشار میدهد. خب من اگر دستش. خط خورد در آن همزه، وگرنه همینجور دیگر فشار میدهد. این هی گشاد میکند، گشاد میکند، به هزار تا چیز دیگر هم میرسد. یکهو میبینی سر از چی درآورد. سر از یک چیزی که اصلاً به تعبیر قرآن « مَا سَبَقَكُم بِهَا مِنۡ أَحَدࣲ مِّنَ ٱلۡعَٰلَمِينَ ». بعد میگوید: «قَالَ یا قَوْمِ هَٰؤُلَاءِ». میگوید این دخترهای من بیایید سراغ اینها. دخترهای من همنه اینکه دخترهای خودش که حالا میگویند چه پدری است مثلاً دخترش را به یک سری همجنسبازها بدهد. نه، دختران امتدخترانشان یا دختران «هُنَّ أَطْهَرُ لَکُمْ ۖ » این با طهارت قرین است. «فَاتَّقُوا اللَّهَ وَلا تُخْزُونِ فِی ضَیْفی». من را در مورد چیزی رسوا نکنید. «أَلَيْسَ مِنكُمْ رَجُلٌ رَّشيدٌ». ببینید این خیلی مهم است. آقا در شما مرد پیدا نمی شود؟ ببینید تحریک چیست؟ آن روحیه غیرت و مردانگی. آقا خیلی در این زمینه به نظر من قشنگ صحبت میکنند. هی نهیب به غیرت زدن و به مردانگی میزنند با آقا که مثلاً «أَلَیْسَ مِنكُمْ رَجُلٌ رَّشِیدٌ». در شما مرد نیست؟ یک آدم با شرف نیست؟
ببینید، این را به نظر میآید که این اصلاً نمیتواند خودش میتواند هشتگ شود می تواند تیتر شود. «أَلَيْسَ مِنكُمْ رَجُلٌ رَّشيدٌ». اصلاً شما باشرف دارید؟ اگر واقعاً در شما با ضرف وجود داشته باشد، نباید این جریان تروریستها را به اضافه جریان اسرائیل فلان و همه اینها، تحمل کند که خیلی سریع هم در میآید. الان دارند مثلاً کپسول گاز میدهند و از این چیزها میدهند. یعنی اینکه یک خرده خودشان را توجیه کند برای مردم، برای مردم سوریه. اما واقعاً این نکته را که «أَلَیْسَ مِنکُمْ رَجُلٌ رَّشِیدٌ»، در شما آدم باشرف نیست مثلاً ؟ … . مرد ندارد در شما؟. به نظر میآید که آن حمله به فطرت آدمها (تاثیرگذار باشد.) اینطور نیست که یک دانه آیه قرآن هم بخواند. شما وظیفهتان در آخرالزمان فلان است. نه اصلاً حمله به فطرت میکند . اصلاً هم حضرت ابراهیم و هم حضرت لوط پیامبران فطرتند. حمله میکنند به فطرت و فطرتها را به جوش میآورند. «أَلَيْسَ مِنكُمْ رَجُلٌ رَّشيدٌ». حالا یک مقدار طولانی شد. ببخشید. انشاءالله نکات دیگر را بنده عرض میکنم. صلی الله علی سیدنا محمد و آله و سلم.
بسم الله الرحمن الرحیم.
صفحه ۴۲۶ قرآن را بیاورید. آیه ۶۰ سوره احزاب. در مورد شرح فرمایشات حضرت آقا که به نظر میآید چند نکته را باید اشاره کرد. ببینید، یک جریانی متأسفانه گاهی اوقات راه میافتد، مبنی بر اینکه هر کسی امروز بخواهد زنهار بدهد و نهیب بزند، به عنوان مرجفون، گاهی اوقات ازش یاد میشود. این کار خطرناکی است که حالا بهتون نشان می دهم چرا خطرناک است که اتفاقاً جا و فضا را باز می کند برای کار معوقین به عبارتی. آن جمع سالم بین اینکه انسان نهیب بزند، خطررا دید و بعد امیدآفرین هم باشد، این جمع سالم مهم است. وگرنه یک فاصلهای است بین دو تا مفهوم: یکی رجا و امید، یکی امنیه و خوش خیالی.
امیدآفرینی صرف ممنوع
قرآن اتفاقاً کاری که میکند، و خود حضرت آقا هم این حرکت را این دفعه زدند، این است که خسارت را میگوید، شکست را میگوید، زمینههای این شکست و شکست را هم میگوید. اگر نگوید و صرفاً امیدآفرینی بکند، این میشود همان امنیه، میشود خوشخیالی. میگوید و به بنبست نمیرساند. این کار درست است. اگر انسان خسارت نگوید، نگوید سید حسن نصرالله وقتی شهید شد، یک خسارت بود واقعاً. از پارس جنوبی حتما خسارتش بیشتر بود شهادت حسن نصرالله، کما اینکه شهادت حضرت حمزه هم اینجوری بود. بعداً در ماجرای سقیفه معلوم شد این چه قدر خسارت بود. خب انسان اگر خسارت نگوید، اگر شکست نگوید، مثل اینکه احد را عرض کردیم، شکست را میگوید و رو به جلو حرکت میکند. وگرنه عبرت ها را کی باید بگوید؟
حالا یک عده بعد از این بیانات هم نمیدانم چرا، با اینکه خود حضرت آقا هم تبیین خسارت میکنند، یعنی میگویند که سید حسن نصرالله رفتنش خسارت است. یا جریانات سوریه، به هرجهت، و از دست رفتن سوریه یک خسارتی به جهتی است، یک شکستی محسوب میشود. اما اینکه شما از شکست، پل پیروزی درست کنید، تهدید را به فرصت تبدیل کنید، این کار قرآن [است]، این کار در حقیقت حضرت آقا است. لذا این تبیین، یک تبیین جامعی است. و آن موقع نکتهای که هست اینجاست که شما هر بیعتی در مواقع حساس با رهبر، هر بیعتی شما را در معرض یک جهش قرار میدهد، مثل بیعت رضوان. بیعت رضوان همین بود. بیعت رضوان، در سوره فتح دیدیم، حالا اگر هم لازم باشد یک بار دیگر میبینیم این آیات را. بیعت رضوان در فضایی اتفاق افتاد که در صلح حدیبیه، به دلیل کم کاری عدهای، به جامعه اسلامی تحمیل شد. منتهای مراتب، این بیعت رضوان که اینها بسته بودند، زمینههای فتح خیبر و فتح مکه را این بیعت درست کرد که این را در سوره فتح مفصل گفتیم. ممکن است صرفاً یک نگاهی بیندازیم، ولی به این توجه بکنید. یک نکته مهم است. لذا انسانها را به دلیل اینکه نهیب میزنند، اینها را زنهار میدهند به اتفاقات افتاده و شکستها را بیان میکنند، بله، اگر نگویند که این اتفاقات باعث می شود یک اتفاق خیلی بزرگ می شود، این نامیدکننده است در این صورت.
وگرنه در این لبه قضیه هم من دیدم همه میگویند نه، ما سوریه را از دست دادیم. اینها جزء مثلاً اتفاقات خوب ماست. سید حسن نصرالله را از دست دادیم، این جزوه افتخارات ماست که ما چنین شهدایی داریم، تقدیم میکنیم. این چه حرفی است که مثلاً ما انقدر چیزیم که چنین شهدایی را تقدیم می کنیم؟ خب ببینید، آن موقع آن مرجفون که عرض کردم، این مرجفون را ببینید در این آیه. اصلاً ربطی ندارد این بحث به کسانی که دلسوزانه دارند میگویند، دارند نهیب میزنند، زنهار میدهند، خطرات را میگویند، خطرات را میبینند، تحلیل میکنند، میگویند. مرجفون بعد از جریان، نگاه کنید، آیه اش نگاه کنید. بعد از جریان جنگ احزاب که جنگ نرم فرهنگی شروع شد که با بحث حجاب هم شروع شد، که «يَـٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ قُل لِّأَزۡوَٰجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَآءِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ يُدۡنِينَ عَلَيۡهِنَّ مِن جَلَٰبِيبِهِنَّۚ ذَٰلِكَ أَدۡنَىٰٓ أَن يُعۡرَفۡنَ فَلَا يُؤۡذَيۡنَ» این رو و سوار بر جریان زن، زندگی، آزادی، عده ای سوار بر این جریان شدند و هدایت شده یک طرح را بردند جلو و آن طرح زمینگیر کردن نرم جامعه دینی (بود). یک کار طاغوتی، نه یک کار معمولی. در حقیقت حالا کسی چه میدانم، خودش معتاد است، میخواهد آن بغل دستیاش هم معتاد کند. نه، اینجوری نبوده، یعنی از سر فحشا یا اشاعه فحشا نبوده است، نه، بلکه از سر یک حرکت منسجم طاغوتی بوده است.
با این اتفاقی که افتاد، پیغمبر شمشیر میکشد در مقابل اینها که «لَّئِن لَّمۡ يَنتَهِ ٱلۡمُنَٰفِقُونَ وَٱلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضࣱ وَٱلۡمُرۡجِفُونَ فِي ٱلۡمَدِينَةِ لَنُغۡرِيَنَّكَ بِهِمۡ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَآ إِلَّا قَلِيلࣰا». پیغمبر اگر این منافقون بس نکنند، این « وَٱلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضࣱ وَٱلۡمُرۡجِفُونَ فِي ٱلۡمَدِينَةِ». این کسانی که دارند رجفه ولرزه ایجاد میکنند در شهر پیغمبر که این اصل این رجفه و لرزه هم فتنه زن، زندگی، آزادی آن موقع بوده است. خب اگر این کار را نکنند، «لَنُغۡرِيَنَّكَ بِهِمۡ» تو را علیه آنها میشورانیم، آن موقع تو آنها را تبعید میکنی، میاندازی بیرون «مَّلۡعُونِينَۖ أَيۡنَمَا ثُقِفُوٓاْ أُخِذُواْ وَقُتِّلُواْ تَقۡتِيلࣰا» در این حد است که ریز ریزشان میکنیم. این هم سنتی است که «سُنَّةَ ٱللَّهِ فِي ٱلَّذِينَ خَلَوۡاْ مِن قَبۡلُۖ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ ٱللَّهِ تَبۡدِيلࣰا». خلاصه میخواهم بگویم این بحث مرجفون، هیچ ارتباطی به این بحث ندارد. کما اینکه خیلی استشهاد به آیات در این مدت زیاد بود که ارتباط نداشت. این هم یک حرکت از سر قوه قهریه است.
مجازات بدون رافت طاغوت
این چیزی است که اتفاقاً یادتان هست؟ لوط را، حضرت لوط را بیان کرد که «قَالَ لَوۡ أَنَّ لِي بِكُمۡ قُوَّةً أَوۡ ءَاوِيٓ إِلَىٰ رُكۡنࣲ شَدِيدࣲ »؟ یادتان هست که (میگفت) ای کاش من قوه ای داشتم یا تکیه گاه نفرات تعیین کننده داشتم. ببینید قوه داشتم یعنی کاش من زور داشتم. استفاده از قوای شدید همیشه اینطور نیست که «قَالَ لَوۡ أَنَّ لِي بِكُمۡ قُوَّةً أَوۡ ءَاوِيٓ إِلَىٰ رُكۡنࣲ شَدِيدࣲ » یعنی اینجور نیست که همیشه نظام اسلامی بنشیند نصیحت کند که، هیچوقت این کار را نمیکند. در هیچ جای دنیا این کار را نمیکنند. اعمال زور میکنند به عبارتی. یعنی آن طرفی که یک گناهی برداشته است این مدلی را درست کرده و اینها، یا کسانی که دزدی میکند، نصیحت نمیکنند که. بله، این نصیحت مال توده مردم فلان است. اما یک سری آدمهایی که یک کاری را پایهگذاری میکنند، دزدی میکنند، در همه جای دنیا را میگیرند، میکنند در هلفدونی. ببینید، من الان کاری به بحث قانون حجاب ندارم. قانون حجاب خوب است، بد است، ولی لااقل برای یک عده باید بگیرند بیاندازند هلفدونی. اصلاً یک عدهای که از شهرداری شناسایی شدند اینهاآن موقعی که در شهرداری رفت و آمد، شناسایی شدند. یعنی اصلاً ترویج کننده این کار هستند. اصلاً پول میگیرند بابت این کار. اینها را حتماً باید بگیرند بکنند در هلفدونی. اینی که میگویند چرا از قوه قهریه استفاده میکنید، در همه جای دنیا از قوه قهریه استفاده میشود، اتفاقاً خیلی هم کار خوبی است.
اصلاً قصاص، دیات، حدود، تمام اینها در احکام اسلامی، در حقیقت اینها همه خلاصه زمینهسازی این است که حکومت اسلامی برای شکلگیری و استفاده از قوه قهریه است در ارتباط با یک سری آدمی که ورود ممنوعهای خیلی سنگین را میایند. هرکسی که ورود ممنوع میاید. یک سیستمی دارد. من اینها را گفتم به مجلسآن موقعی که ارتباط داشتیم. اتفاقاً یک کار دین این نیست که همه مجرمین را جریمه کند. اصلاً اینجوری این مدلش نیست. کار دین، این است که یک سری مدل آدم فاجر را میگیرد، پوستشان را میکند، بعد از رسانههای میکند. برای چیست در بحث زنا میگویند که خلاصه «وَلْیَشْهَدْ عَذَابَهُما طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ». یک طایفهای باید بنشینند، این چیزها را ببینند. بعدش هم «وَلَا تَأۡخُذۡكُم بِهِمَا رَأۡفَةࣱ فِي دِينِ ٱللَّهِ» بعد از بقیه مستشان را کیسه میکنند.
یعنی قرار نیست وقتی که میخواهد بیاید جریمه بکند، بیاید تمام متخلفین را جریمه بکند، حالا کم یا زیاد. نه، اصلاً این کار را نمیکند. تمام متخلفین، چشم اندازش این مدلی نیست. یک عده را که خلاصه نتقشان کشید، آن موقع بقیه حساب کار دستشان میآید که چه کارهایی میتوانند بکنند و چه کارهایی نمیتوانند در سطح جامعه. نه اینکه کلاً چه کارهایی میتوانند بکنند و چند بار این را عرض کردم. حالا هی هم داریم متعرض حضرت لوط میشویم. به خاطر همین است که چند بار عرض کردم حضرت لوط همین را میگوید. میگوید در سوره عنکبوت فکر کنم. میگوید «وَتَأْتُونَ فِي نَادِيكُمُ الْمُنْكَرَ» شما منکر را آوردید در پابلیک، در حقیقت آوردید در ملاعام. منکر در ملاء عام. این اشتباه است. کسانی که بسیار دارند اینکار را میکنند، آنها را باید بهشان آدم حواسش را جمع بکند. اگر این را حواسمان نباشد آیه ۱8 همین سوره احزاب را ببینید.
صفحه ۴۲۰. حالا سر بحث قانون حجاب اگر لازم شد، یک موقعیت مشکل این قانون را عرض میکنیم. ولی این حتماً اجرا نمیشود. ببینید، سنگ بزرگی است که حتماً اجرا نمیشود و غلط است. به لحاظ محتوایی غلط در آن هست. یعنی به لحاظ چشماندازی غلط در آن وجود دارد. آیه ۱۸ را نگاه کنید. «قَدۡ يَعۡلَمُ ٱللَّهُ ٱلۡمُعَوِّقِينَ مِنكُمۡ وَٱلۡقَآئِلِينَ لِإِخۡوَٰنِهِمۡ هَلُمَّ إِلَيۡنَاۖ وَلَا يَأۡتُونَ ٱلۡبَأۡسَ إِلَّا قَلِيلًا». ببینید «قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقینَ مِنكُمْ». این خوشخیالیها جای پای معوقین را صاف میکند؟ معوق کیست؟ کسی که «وَٱلۡقَآئِلِينَ لِإِخۡوَٰنِهِمۡ هَلُمَّ إِلَيۡنَاۖ» به خودیها میگویند: آقا ول کن، بیا بنشین دیگر.انقدر چرا حرف میزنی؟ چرا انقدر هزینه درست میکنی؟ چرا اینقدر فکر میکنی باید بروی بجنگ؟ بس است دیگر. بنشین. ببین، این میشود معوق. این خیلی وقتها زمینه را پیدا میکند در همین فضایی که حالا یک عده دلسوزانه میگویند که آقا امیدآفرینی کنید، کسی زنهار هم ندهد. او از سر خدمت این را میگوید. آن موقع جای پای چه کسی را سفت می کند؟ جای پای معوق را سفت میکند. یک عدهای که کلاً میگویند آقا بنشین، حرف نزن. اینها کسانیاند که «وَلَا يَأۡتُونَ ٱلۡبَأۡسَ إِلَّا قَلِيلًا» اینها وارد جنگها نمیشوند. یعنی مرد جنگی نیست که نشسته حالادارد دعوت به سکوت میکند. مرد نجنگ است. اتفاقاً این مرد عدم مبارزه است. این کسی است که آن موقع دعوت به «هَلُمَّ إِلَيۡنَاۖ» میکند و معوق استو همه چیز را به نوعی عقب میاندازد.
عمل، فاصله بین خوش خیالی و رجاء
همه نوع درگیری ها را دارد به نوعی فضا میدهد و عقب میاندازد. آن موقع است که یک نکته خیلی مهم این است که ما فاصله بین. خوب دقت کن، این مهم است. فاصله بین امنیه که خوب دیدید قرآن به عنوان آرزوهای خوشخیالانه که امنیه را مطرح میکند که میگوید: «تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ»، « ليۡس بأمانيكمۡ ولا أماني أهۡل ٱلۡكتبۗ» میگوید آقا آرزو نپرورید در ذهنتان. فاصله بین امید و رجا، پدیدهه ای به نام عمل است که حالا این را در مفصلش را در همین مناجاتهای قرآنی میگوییم… . « أَنِّي لا أُضِيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ» عمل در حقیقت آن تفاوت کسی است که آرزو دارد و کسیکه امیددارد و عمل میکند. در روایت دارد که کسی که امید دارد عمل میکند.
اتفاقاً آدم امیدوار عمل میکند: « من رجا عرف رجاوه في عمله»، تفاوت این دو این است که یکی خوش خیالی میکند و نشسته است و یکی در حقیقت شرایط را تحلیل میکند، خطرات را میبینند، از آن ور امیدها را میبینند و اگر تا الان پنج واحد داشت حرکت می کرد الان ده واحد حرکت میکند.
این صفحه 466 را بیاورید که برای اقامه حکومت مهدوی، آیه 74 را نگاه کنید، پایین صفحه دارد که اینها بهشتیها در بهشت که «قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی صَدَقَنَا وَعْدَهُ» حمد خدایی را که وعدهاش را بر ما صادق کرد و «وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَّبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَیْثُ نَشَاءُ» و آن موقع زمین را از بهشت، حیث نشاء، آنجایی که ما بخواهیم برای ما به میراث گذاشته است. این آیات میراث زمین آیات مهدوی هستند. درست است اینجا جنت را دارد میگوید ولی… . مثل «وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ». کلا میراث زمین، آیاتی که در حقیقت مهدویت در آن اشراف شده است و «أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَّبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَیْثُ نَشاءُفنعم، اجر العاملین ». بارک الله به عاملین. بارک الله به اجر عاملین. عاملین اینجا مهم است که اینها عمل کردند و به نتیجه رسیدند. می خواستم این توهماین که همه عبرتها، تمام حقیقت بیان شکستها و اینها را همه میگویند: نه، سوریه را از دست دادیم. اتفاقاً ما هر چه بود حالا حکومت بشار شد بد این وسط. بابا این حرف بدی است. به هر جهت ما سوریه، من کاری به بشار ندارم، سوریه شریک کار ما بود در مقاومت و اتفاقا داشت بخاطر مقاومت هزینه میداد. این را بدانید. حالا من میخواهم بگویم همه، حالا همه اش می شود آن (یا مثلا میگویند) ما جزو افتخاراتمان است که در حقیقت سید حسن نصرالله چنین شد و چنان شد. آدم باید افتخار بکند به همچین چیزی. خب بله، یک موقع شما رجز میخوانیددر مقابل دشمن همین را میگویید. کما اینکه امیرالمؤمنین میگفت: حمزه سیدالشهدا از ماست. به معاویه میگفتند حمزه سیدالشهدا از ماست. یعنی واقعا این در ما رشد کرده است. بله، امثال سلیمانی و امثال سید حسن نصرالله، اینها را در دامن شیعه وجود آمدند. اصلاً یک همچین آدمهایی در دامن مقاومت به وجود میآیند. ولی در اینکه خسارت بوده است، اگر نگویم و همینجوری رد کند، یک آدم احساس میکند که پشت گوشهاش مخملی است به عبارتی.
مَن نامَ لَم یُنَم عَنه
من یک نکته پایانی بگویم و در این بخش یک نکته درباره جوانان سوری که به نظرم میآید خوب است که با این منطق به عبارتی با جوانان سوری صحبت کنید. امروزه این خوب است که به هر حال شما خیلی راحت میتوانید حرفهایی بزنید، جملات کوتاه بنویسید، اینها را به عربی ترجمه کنید، اینها را در جهان اسلام منتشر کنید و یک نهیب و هشداری به جوانان سوری واقعاً میشود دست به قلم شد.یک چند دانهلزومی هم ندارد که آدم یک مقاله نمیدانم چی بنویسد، ولی اینها خیلی راحت به عربی ترجمه میشود، به انگلیسی میشود. این را در ایتا هم نگذارید خواهشاً. این را توییت کنید. نمیدانم، در فضای تلگرام، در فضای اینستاگرام.
بله اگر خودش خطر را میگوید، امیدآفرین هم هست و دعوت به تلاش و بیعت مجدد میکند، این نه، این اصلاً مصداق مرجفون نیست. خود قرآن این کار را می کند. خود حضرت آقا اتفاقاً این کار را می کند. ببینید، یک فیلم هست از حضرت آقا. از این کارهایی که زیاد میکند. آقا حالا فیلمش را اگر خواستید پیدا میکنم، میگذارم در گروه. حضرت آقا میگویند که این یک نکته قرآنی خیلی تر و تمیز میگویند. میگویند که اینی که ما در ادعیه داریم «رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنَّکَ رَحْمَةً رَحْمَةً». این اتفاقاً یعنی ما در معرض زیغ قلبیم و برگشت از آرمانها هستیم، در معرض انحراف هستیم. این نهیب که سر جای خودش درست است که یعنی جامعه در معرض انحراف است. خوب یکیاش هم عمل است. عرض کردم جامعه در معرض انحراف استایشان استناد میکنند به آیات صف، سوره صف، که خدا زیغ ایجاد نمیکند. زیغ ایجاد نمیکند مگر اینکه خودت ایجاد کنی. «فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ». وقتی که منحرف میشوند، خدا منحرف میکند دلها را. پس ریشهاش دست ماست. ریشهاش دست ماست.
یکی از بحث های مهم هم عمل است. ببینید، شما یک موقع هست که میگویی آقای مبارزه سخت شده است. خب الان اینجوری است. مبارزه سخت شده است. این علامت این است که جریان حق و باطل دارند به نقاط المپیک میرسند به عبارتی. از آن ور میدانید که جریان باطل، وقتی خیلی قوی میشود، یعنی اینکه جریان حق مقابلش به اندازه آن قوی میشود. یعنی میروند در نقطه اوج با همدیگر درگیر میشوند. هیچوقت مثلا تیمچه میدانمبرزیل نمیآید با تیم محلاتنمیدانم چی که بازی نمیکند که درزمین خاکی. تیم برزیل با تیم آلمان بازی میکند. خب یعنی این جریان به جریانهای اوج درگیری میرسد. یعنی جریان حق پتانسیلی پیدا کرده که میتواند با جریان (باطل مقابله کند.).
اساساً تیم ایران را هیچوقت راه نمیدهد با برزیل بازی کند. خب چرا؟ تیم ایران اصلاً پتانسیلش را ندارد بازی کند با برزیل. همین آرژانتین و آلمان و ایتالیا و اینها باید با آن بازی کنند. اگر در حقیقت سطح درگیری دارد در آن حد طرح میشود، یعنی جریان حق پر از پتانسیل مبارزه با باطل شده است حالا انکه این کار را می کند یا نمیکند یا مثل برزیل برزیلی بازی کن یا نه. ولی وقتی در حد همدیگر قرار بگیرند، خیلی سریع در مقابل همدگیر قرار میگیرند، جریان حق پتانسیل جهانی دارد پیدا می کند. این مهم است که آدم جایگاهش را بفهمد و بعد از جایگاهش را در نظر بگیرد و حمله کند و مراقب باشد. چه جوری حضرت آقا میفرمایند عبرت. مراقب باش و حمله کند، نه اینکه مراقب باشد و بنشیند. مراقب باشید اگر مراقب باشید بنشیند، خب این یک آدم خوشخیال است. به عبارتی اینجا باز دوباره بار این را از حضرت آقا شنیدید. «مَن نامَ لَم یُنَم عَنه». اگر در اردوگاه بگیری بخوابی که (دشمن) نمیخوابد که. اینجور نیست که تو در اردوگاه بخوابی، آن هم میخوابد. نه، نمیخوابد.
دیدید در فوتبال میگویند بهترین دفاع از حمله است. نزنی میخوری. ببینید، تهاجم به ائمه کفر، تهاجم به آمریکا، تهاجم کردن و روحیه تهاجمی داشتن، این خود یک شاخص است. اگر کسی گفته است ما دیگر یک خرده با آمریکا شلش کنخب معلوم است آدم در حقیقت… .
خوب اینها همین چیز دیگری است. گاهی اوقات افراط و تفریط یعنی این. ببینید حضرت آقا فرمودند این فرمایشی که فرمودند جرم است، این استفاده از امر سلطانی است. میدانید که وقتی گفته میشود جرم است، یعنی اعلام جرم شد. اینجا طبیعتاً باید قوه قضائیه وارد شود، نمیتواند وارد نشود، زیرا حضرت آقا فرمودند جرم است. حالا قوه قضائیه خودش تحت تأثیر چه چیزهایی قرار میگیرد که حالا دیگر هر کسی بخواهد حرف بزند، بگو آقا تو مجرمی الان این میشود نتیجهاش میشود خفگی. یک عده انسانی که دارد میبیند چه اتفاقی میافتد و اگر اینها را نهیب نزند، زنهار ندهد، آن اتفاق میافتد. مردم هم در یک خوشخیالی جدی (هستند).
میدانند که وقتی فاو را پس گرفتند و آن جریانات اتفاق افتاد، تمام فرماندهان ما در یک همایشی در تهران بودند. وقتی که میگفتند که آقا فاو پس گرفته شد، اینجوری شد، آنجوری شد، اصلاً اینها باور نمیکردند. چرا؟ چون که اطلاعاتی که از صحنه آمده بود، رسیده بود به فرماندهان ما این بود که آقا همه چی تثبیت است. خب نتیجهاش همین شد. خب نتیجهاش این شد که فرماندهان ما همه در یک همایشی در تهران بودند، آنجا فاو را گرفتند، پس گرفتند. خب این مشکل میشود. آن موقع اگر ما حواسمان نباشدمهمین می شود.
جوانان، نیروی محرکه حکومتها
صفحه ۲۳۰ را هم بیاورید. من عرضم را اینجا تمام بکنم که گفتم این را خلاصه واقعاً جای نهیب زدن به جوانان سوری دارد. البته جوانان خودمان هم همینجور. هیچ حکومتی، هیچ پیغمبری بدون جوان جلو نرفته است. نه جوان پیاده نظام، نخیر، جوان سر کار. چون جوانی که سر کار است، نه اینکه سر کار است. خب ما یک مشکل یا ویژگی خصوصیتی در حقیقت کشور ما اتفاق افتاده که این کماکان یقه کشور ما را گرفته است. این باید به نوعی مطالبه بشود و درست شود این فضا. من یک موقعی به آقای قالیباف هم اتفاقاً گفتم و گفتم که یک ویژگی کشور ما پیدا کرده است، شماها ۱۷، ۱۸ ساله بودید، ۲۰ ساله بودید در مهمترین آزمون الهی و کشوری و اینها شرکت کردید.،رفتید جنگیدید، آمدید در سن 28 سالگی خب با کولهباری از تجربه. سنتان هم ۲۸ ساله. خب نمیشود شما را کنار بگذارید که در ۲۸ سالگی که. همه فرماندهان ما جنگ که تمام شده است، ۲۸ ساله، ۲۹ ساله، ۳۰ سالشان بوده اند. خب نمیشود اینها را کنار گذاشت. اینها شدند سد مستحکمی برای دهه ۵۰ و ۶۰ یا فلان. همهاش اینها پشت سر اینها قرار گرفتهاند و اینها هیچ آزمونهای جدیدی را ندادند و هیچ جای دیگری را فتح نکردند. نبودند در جاهای مدیریتی که باعث رشد میشود. آن حسن باقری در آن تولید می شود. خب در این آزمونها حسن باقریها تولید میکنند. خب و بعد بدنه در حقیقت لشکری ما، کشوری ما، وزرای ما، همه به همین صورت پیرمرد، پیرمرد دارند جلو میآیند. این یک مشکل است. خب یکی از مشکلات امروز کشور است که جوانش مگر تینکه خیلی دیگر فرصت بیشتری پیدا بکند مثلاً اینها که بیاید در این عرصهها و کارزارهایی که حسن باقریها را تولید میکند. ببینید که کماکان بعد از گذشت مثلاً نزدیک به ۴۰ سال از جنگ و در همین فضاها میبینید که کماکان این گروه میآیند بالا دوبارهو چون کنار نمیروند و هیچ سیستمی هم نیست که کنار گذاشته شوند اینها، کماکان میبینید که شما یک نگاهی به هیئت دولت خودمان بکنید، همینجوری است. یک نگاهی به سپاه خودمان بکنید، باز هم همینجوری است. خب یک نگاهی به ارتش ما بکنید، باز هم همینجوری است. یعنی ما فکر کنید یک جوان ۴۰ سالهحتی من نمیگویم جوان ۲۰ ساله مثل زمان جنگ، یک جوان ۴۰ ساله، یک عاقل مرد ۴۰ ساله، 35ساله و اینها (نمی تواند.)
خب بله دیگر، برای همین است.اصلاً یکی از چیزهایی که آقای مخبر منصوب کردند همین نکته است. ولی خب تلقی نشده این موضوع. واقعاً تلخ است. من خودم با آقای مخبرخیلی به همدیگر زنگ میزنیم، دل میدهیم، قلوه میگیریم با آقای مخبر. منتهی خب به هر جهت با رنگ کردن مو انسان جوان که نمیشود. این یک چیز واضح است و خود این کار هم یک کاری است که اگر طرف جوان نباشد که نمیتواند جوانان را و ارتباط با فضای جوانان نداشته باشد نمی تواند باشد. ببینید چه جوری آقا هر چه دست میکند، آخرش هم با یک سری سن و سالدار دارد. این یک مشکل در فضای کشور ما که باید حالا حل شود این موضوع در مورور زمان.
أَلَيْسَ مِنكُمْ رَجُلٌ رَّشيدٌ
ببخشید وقتم دیر شد. من این آیه را بخوانم و این نهیبی است که حضرت لوط میزند، این مدلی خیلی به نظر من جای کار دارد. شما نگاه کنید آیه 28، آیه 78. وقتی آن میهمانان حضرت لوط میآیند و خلاصه قرآن گزارش جالبی میکند از اینکه جا و قومش آمدند مثل گاو «وَجَآءَه قَوۡمُه یُهۡرَعُونَ إِلَیۡه». این اصل معنیش این است که یک سری شتر تشنه به آب رسیدند، اینجوری همینجوری سرشان را میاندازند پایین، تنه میزنند. اینجوری مثل گاو بلند شدند، آمدند در خانه حضرت لوط. بعد میگوید: « وَمِن قَبۡلُ كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ٱلسَّيِّـَٔاتِ». این از سیئات. این خیلی مهم است. چرا یک همچین گناهی را انجام داد؟ به خاطر اینکه سیئه به سیئات تبدیل شده است. یعنی اینقدر گناه کرده که این خودش یک بحث معرفتی خیلی جدی دارد. عین همین بحث را در یک سوره دیگر بدارد که «كَانَت تَّعۡمَلُ ٱلۡخَبَـٰٓئِثَ.» هی خبیث انجام میدادند و میدادند، توبه هم نمیکردند و اینها را انجام دادهاند.
ببینید، شیطان، نمیدانم دریلکاری تا حالا کرد یا نه. یک دانه سر دریل را میزنید، بعد از فشار میدهید. اول آن سر با دقت میزند، بعد از فشار میدهد. شیطان همین کار را میکند. یک همزه میگذارد. یک همزه. همزه دیگر کمترین حرف چیز عربی است. یک همزه میگذارد. به تعبیر قران «وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنۡ هَمَزَٰتِ ٱلشَّيَٰطِينِ» یعنی همین. یک همزه میگذارد، بعد دیگر فشار میدهد. خب من اگر دستش. خط خورد در آن همزه، وگرنه همینجور دیگر فشار میدهد. این هی گشاد میکند، گشاد میکند، به هزار تا چیز دیگر هم میرسد. یکهو میبینی سر از چی درآورد. سر از یک چیزی که اصلاً به تعبیر قرآن « مَا سَبَقَكُم بِهَا مِنۡ أَحَدࣲ مِّنَ ٱلۡعَٰلَمِينَ ». بعد میگوید: «قَالَ یا قَوْمِ هَٰؤُلَاءِ». میگوید این دخترهای من بیایید سراغ اینها. دخترهای من همنه اینکه دخترهای خودش که حالا میگویند چه پدری است مثلاً دخترش را به یک سری همجنسبازها بدهد. نه، دختران امتدخترانشان یا دختران «هُنَّ أَطْهَرُ لَکُمْ ۖ » این با طهارت قرین است. «فَاتَّقُوا اللَّهَ وَلا تُخْزُونِ فِی ضَیْفی». من را در مورد چیزی رسوا نکنید. «أَلَيْسَ مِنكُمْ رَجُلٌ رَّشيدٌ». ببینید این خیلی مهم است. آقا در شما مرد پیدا نمی شود؟ ببینید تحریک چیست؟ آن روحیه غیرت و مردانگی. آقا خیلی در این زمینه به نظر من قشنگ صحبت میکنند. هی نهیب به غیرت زدن و به مردانگی میزنند با آقا که مثلاً «أَلَیْسَ مِنكُمْ رَجُلٌ رَّشِیدٌ». در شما مرد نیست؟ یک آدم با شرف نیست؟
ببینید، این را به نظر میآید که این اصلاً نمیتواند خودش میتواند هشتگ شود می تواند تیتر شود. «أَلَيْسَ مِنكُمْ رَجُلٌ رَّشيدٌ». اصلاً شما باشرف دارید؟ اگر واقعاً در شما با ضرف وجود داشته باشد، نباید این جریان تروریستها را به اضافه جریان اسرائیل فلان و همه اینها، تحمل کند که خیلی سریع هم در میآید. الان دارند مثلاً کپسول گاز میدهند و از این چیزها میدهند. یعنی اینکه یک خرده خودشان را توجیه کند برای مردم، برای مردم سوریه. اما واقعاً این نکته را که «أَلَیْسَ مِنکُمْ رَجُلٌ رَّشِیدٌ»، در شما آدم باشرف نیست مثلاً ؟ … . مرد ندارد در شما؟. به نظر میآید که آن حمله به فطرت آدمها (تاثیرگذار باشد.) اینطور نیست که یک دانه آیه قرآن هم بخواند. شما وظیفهتان در آخرالزمان فلان است. نه اصلاً حمله به فطرت میکند . اصلاً هم حضرت ابراهیم و هم حضرت لوط پیامبران فطرتند. حمله میکنند به فطرت و فطرتها را به جوش میآورند. «أَلَيْسَ مِنكُمْ رَجُلٌ رَّشيدٌ». حالا یک مقدار طولانی شد. ببخشید. انشاءالله نکات دیگر را بنده عرض میکنم. صلی الله علی سیدنا محمد و آله و سلم.