Nov 14 2024 74 mins 3
قصهای سرد و تاریک، در دل شبهای بیپایان گاتهام نمور!
سریال پنگوئن چون شعری تلخ و زخمخورده، در خطوط قصهای پیچیده و غبارآلود جاری میشود. آز، مردی که از زخمهای سرما و تاریکی تغذیه کرده، چونان پرندهای غریب بر بامهای بیرحم شهر ایستاده و به نبرد سرنوشت میپردازد. او، با عزم آهنین و نگاه سردش، قدرتی را میجوید که همیشه از او دریغ داشتهاند؛ در دنیایی که برای او هیچ پایان خوشی ندارد، او میخواهد قصهاش را، هر چند تلخ و تنها، بازگو کند.
در پنگوئن، تقابل سایه و نور، و عدالت و خیانت، به تابلویی شاعرانه بدل شده که با هر قدم او رنگ و بویی تازه میگیرد. در جهان بیپایان جنایت و فساد، او یادآور پرندهای در قفس است که آواز سرنوشت خود را با خون و اشک میسراید. سریال پنگوئن ما را به قلب گاتهام میبرد، جایی که سرنوشت قهرمانان، در پیچ و تاب قصهای غمانگیز و بهیادماندنی، با تاریکترین گوشههای روح انسان گره میخورد. سریالی که سفر تاریک و بیپایانی است به درون سایهها، که هر گامش فریادی است از حقیقت و قدرت، و هر سکوتش فریبی است از سرنوشت.
در این اپیزود از پادکست، به عمق شخصیتها و فضای سرد و رمزآلود این اثر میپردازیم؛ پس اگر مشتاق سفری به دل تاریکی گاتهام هستید، شنیدن این گفتوگو را از دست ندهید.
پ.ن: در این اپیزود، نام آلبرتو فالکون، برادر سوفیا، به اشتباه روبرتو گفته شده است که پیشاپیش از شما بابت این اشتباه عذر میخواهیم.