جوانی - حسین قوامی
حسین قوامی (فاخته) (۱۲۸۸ - ۱۳۶۸)، فرزند رضاقلی قوامی از خاندانهای اصیل تهرانی بود. وی یکی از خوانندگان اصلی برنامه گلها بود. نام حسین قوامی هنرمندی كه بیش از نیم قرن در خدمت موسیقی ایرانی بود ، نامی آشنای صاحبدلان است و مقام والای او بر كسی پوشیده نیست مردی فروتن و بی ادعا كه آوای دلنشین او در دلها جای دارد و صفحات یا نوارهای آوای جاودانی اش را در هر خانه ای می توان سراغ گرفت.
قوامی نه تنها خدمتگزار موسیقی بلكه مروج شعر و ادبیات نیز بود . شعرها را چنان واضح و آشكار می خواند كه هر شنونده ای می فهمید ، احساس می كرد و بدان گوش می سپرد . با قوامی " رضی الدین آرتیمانی " را شناختیم و به حال و هوای اشعار سعدی و حافظ و مولانا نزدیك شدیم . صدای نرم و بی مانندش ، درك فوق العاده اش از شعر و آگاهی ژرف اش از موسیقی ایرانی ، نام و یاد او را هرگز از قلب دوستدارانش نخواهد زدود .
سال 1288 خورشیدی در تهران زاده شد ، مادرش آوای گرمی داشت و به گفته ی استاد " ..... هنگام تلاوت قرآن متوجه صدای گیرا و جذابش می شدیم ...." از ده – دوازده سالگی با صفحاتی كه در دسترس بود به تقلید از صدای خوانندگان پرداخت ، هر چند كه كار آسانی نبود و مخالفت پدر را نمی توانست سرسری بگیرد .
مرحوم حسین خان اسماعیل زاده استاد بزرگ موسیقی نزدیك خانه ی قوامی كلاس تعلیم داشت . استادی كه هنرمندانی مانند : صبا - مرتضی محجوبی - رضا محجوبی - حسین یا حقی - حسین تهرانی و .... از شاگردان او بودند . رفت و آمد خانوادگی سبب شد تا مرحوم اسماعیل زاده به قدرت صدای حسین پی ببرد و به او پیشنهاد تعلیم بدهد اما پدر تسلیم نا پذیر می نمود . همسایگان و اهل محل چون دیدند حسین ضمن علاقمندی به آداب مذهبی صدای خوشی دارد ، شبهای ماه رمضان دنبالش می رفتند و او را به مسجد سپهسالار می بردند و از روی دفترچه ای كه به دستش می دادند نزدیك به نیم ساعت در گلدسته ها مناجات خوانی می كرد . این نیز چندان نپایید و با ممنوعیت پدر روبرو شد . از آن پس حسین تنها می توانست در خانه و دور از چشم پدر با استفاده از صفحه به تمرین آواز سرگرم شود .
پس از درگذشت پدر ، مادر روشنفكر فرمان آزادی حسین را صادر كرد و چون برادرش مشغول یاد گیری تار بود به كمك وی با استادانی چون احمد عبادی و حسین یا حقی آشنا شد . سال 1308 تصادف به یاری او شتافت و مرحوم " ظلی " را شناخت . شناختی كه به دوستی نزدیك انجامید و تا پایان عمر " ظلی " ادامه یافت . سال 1312 نخست با برادران وفادار و به دنبال آن با یكی از خوانندگان مشهور و سطح بالای آن دوران " مرحوم عبدالله حجازی " آشنا شد و مدت 6 سال نزد او به تعلیم آواز و شناخت ردیفهای موسیقی ایرانی گذراند . همزمان از محضر دیگر استادان كسب فیض كرد و به مقامی رسید كه اساتید موسیقی معتقد شدند كه او دستگاههای و مقام ها را به كمال می شناسد و اجرا می كند .
سال 1325 شادروان حسینقلی مستعان نویسنده ی مشهور كه ریاست رادیو را داشت از او خواست تا همراه برادران وفادار برنامه ای در رادیو اجرا كند . او خود در این مورد گفته " .... شب قول دادم اما صبح پشیمان شدم . می خواستم تلفنی انصراف خودرا اطلاع دهم اما مستعان شبانه خبر را به رادیو داده بود .كار از كار گذشته بود . ساعت 5/1 همراه با برادران وفادار و مرحوم همدانیان برنامه اجرا شد و بدنبال آن تلفن های رادیو برای شناختن این خوانند ه به صدا در آمد . اما كسی جواب قانع كننده ای نگرفت ، قوامی افسر ارتش بود و خوانندگی برای نظامیان ممنوع . این برنامه آوازی در مایه ی ابوعطا بود و او خود احساسش را چنین بیان كرده " بار اول كه می خواستم اجرای برنامه كنم ، وحشت كرده بودم و حتی در شروع برنامه از فكر اینكه میلیون ها نفر صدای مرا می شنوند و اگر وسط كار ، برنامه خراب شود ، چه آبرو ریزی خواهد شد ، بدنم به لرزه افتاد . ولی بعدها این مسئله عادی شد " .
او شش ماه با نام ( ناشناس ) آواز خواند و پس از آن به پیشنهاد مرحوم روح الله خالقی نام مستعار ( فاخته ای ) را برگزید و تا سال 1341 كه باز نشسته شد ، توانست با نام واقعی خودش برنامه اجرا كند . شادروان قوامی از سال 1325 تا سال 1331 هر هفته روز های جمعه در رادیو برنامه داشت و نزدیك به 300 برنامه اجرا كرد كه متاسفانه به دلیل كمبود امكان ضبط و پخش مستقیم اثری از آنها بر جای نمانده .
از سال 1331 تا 1337 به علت ماموریت های نظامی خارج از تهران ، از رادیو كناره گیری كرد . نگارنده در سال 1337 افتخار آن را یافتم تا در اراك با استاد آشنا شوم .
سال 1337 مرحوم داوود پیرنیا بانی برنامه ی " گلها " استاد را به همكاری دعوت كرد ، او كه شش سال در رادیو برنامه اجرا نكرده بود ، ابتدا نپذیرفت . اما وقتی دانست چگونگی برنامه های موسیقی رادیو تغییراتی كرده و به خصوص برنامه ی گلها وضع آبرومندانه و فرهنگی دارد ، و اركستر بزرگ گلها را زا نزدیك دید ، با شرط موافقت ارتش پذیرفت . مرحوم پیر نیا هم با نفوذ و اعتباری كه داشت این موافقت را كسب كرد ، و چنین بود كه استاد بین سالهای ( 45- 1337 ) یكی از پركارترین خوانندگان برنامه ی گلها بود .
استاد قوامی در تلویزیون نیز فعالیت داشت و شاگردانی تعلیم داد ، او خود گفته " در سالهای آغازین كار تلویزیون ، كلاسی در ساختمان تلویزیون تاسیس شد و از بین گروهی داوطلب 18 نفر برای تمرین آواز انتخاب شدند . حدود یك سال به همراهی استاد حنانه ، زرین پنجه و استاد بهاری به تعلیم شاگردان پرداختیم و هر كدام از ما آموزش یكی از رشته های موسیقی را بر عهده داشتیم " .سال 1346 به دعوت سازمان یونسكو ، همراه با گروهی از هنرمندان برنامه هایی در آلمان و فرانسه اجرا كرد . برنامه ی او چنان مورد توجه مردم قرار گرفت كه قوامی و یارانش را گلباران كردند . برنامه ای نیز به مدت یك هفته با همراهی 17 تن از هنرمندان ایرانی در ( كابل ) اجرا كرد كه بی نهایت چشمگیر بود و مورد تشویق مردم افغانستان قرار گرفتند . در همین سال به همراهی استادان ( جلیل شهناز و كسایی ) برنامه ای در سالن دانشكده ی ادبیات برای گروهی از بزرگان موسیقی جهان ، اجرا كرد كه بسیار جالب بود و یكی از استادان خارجی طی مصاحبه ای مطبوعاتی گفت " من تصور می كردم كه آواز ایرانی دارای ریتم نمی باشد ولی در اجرای برنامه های قوامی متوجه شدم كه این خواننده ریتمرا در آواز رعایت میكند و به نوازندگانش توجه ندارد و حاكم برنامه است .درست موقعی كه باید آواز شروع كند شروع میكند و همین امر باعث شد كه متوجه شوم ریتم آواز ایرانی ، چهار ضربی است و تنها قوامی این را رعایت میكند و من این رعایت ریتم را در خوانندگان دیگر ندیدم و نشنیدم . قوامی در آواز ایرانی در سطح عالی و بالاتر از دیگر خوانندگان قرار دارد .
استاد نورعلی برومند نیز نظری همانند این داشت و معتقد بود كه در آن شرایط و برهه از زمان در بین خوانندگان، قوامی در سطح بالاتری قرار دارد و خواننده ای ندا شتیم كه بتواند همپایه ی او بخواند . مرحوم قوامی با هنرمندان معاصر خود روابطی دوستانه داشت و با همكاری استادانی مانند : مرحوم خالقی ، مرحوم بدیعی ، و عزیزانی چون : تجویدی ، پرویز یاحقی و مهندس همایون خرم آهنگ های به یاد ماندنی اجرا كرد ، ترانه های گیتی افروز ( داد از دل ) ساخته ی استاد تجویدی ، سرگشته ( توای پری كجایی ) ساخته ی همایون خرم ، جوانی از پرویز یاحقی ، ( ساقی نامه ) از مرحوم بدیعی ، آهنگ بختیاری شوشتری ( محلی دو صدایی ) از مرحوم خالقی ، بخشی از این همكاری هاست . شادروان قوامی ، حال وهوای شعر و آهنگ را درك میكرد و همواره چنان می خواند كه شاعر و آهنگ ساز را به شگفتی وامی داشت . در سال 1366 نواری با عنوان ( آوای فاخته ) با آهنگی از عماد رام و صدای قوامی با اشعار حافظ و نیما و سال 1367 نیز (بهار عاشقان ) كه شاهكاری از قوامی و همایون خرم است با اشعار مولانا منتشر شد كه شگفتی آفرین است و بیانگر آنكه این هنرمند در مرز 80 سالگی هم همان صدای گرم گیرا و دلنشین را داشت و چنین مردی هرگز نخواهد مرد . مرحوم قوامی در اواخر عمر به دلیل بیماری گوشه گیری گزید و خانه نشین بود ، ضعف چشمان توان خواندن و نوشتن را از او گرفته بود . تنها یاران نزدیكی چون عبدالعلی وزیری و مهندس گلشن ابراهیمی ، گاهی به دیدارش می رفتند و از میان موسیقی دانان ، شهرام ناظری شاید تنها كسی بود كه لحظه ای اورا فراموش نكرد . همه او را دوست داشتند ، حتی جوانان كم سن و سال كه با دسته های گل به خانه اش میرفتند ، چهره ی تكیده و مهربانش را می بوسیدند و او با لبخند به این بوسه های لبریز از صفا و محبت پاسخ می داد ، شگفت زده می شد از اینكه می دید بر خلاف تصور ، جوانان اورا می شناسند و دوستش دارند . افسوس كه ( فاخته ) ی خوشخوان و هنر مند ، دیگر آن حال و حوصله ی گذشته را نداشت ، می توانست بخواند و خود می گفت " این چشمه در من خشك نشده ، شوق خواندن نمانده " .
مرگ حسین قوامی:
حسین قوامی پنج شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۶۸ بیمارستان ایران مهر در ساعت ۸:۳۰ شب فوت شد و در امامزاده طاهر کرج در جوار غلامحسین بنان و مرتضی حنانه به خاک سپرده شد.
آثار معروف حسین قوامی:
از مشهورترین قطعاتی که قوامی اجرا کرده است باید به این چند آهنگ اشاره کرد:
سرگشته که بیش تر به نام بیت ترجیعش (تو ای پری کجایی) شناخته میشود؛ اثری از همایون خرم با شعر هوشنگ ابتهاج (ه. الف. سایه)
شب جدایی آهنگی از مجید وفادار
جوانی آهنگی از حسین یاحقی
برنامه گلهای تازه
برنامه برگ سبز
گلهای جاویدان