رمان به خدای ناشناخته - جان اشتاین بک


Episode Artwork
1.0x
0% played 00:00 00:00
Jun 29 2023 126 mins   53 1 0

مردی به کالیفرنیا نقل‌مکان می‌کند تا مزرعه‌ای ایجاد کند. با فوت پدرش سه برادرش به او ملحق می‌شوند، مزرعه‌ی جدیدشان رونق می‌گیرد، اما کمی بعد خشک‌سالی می‌شود... اشتاین بک در این رمان متزلزل شدن ایمان انسان‌ها را تحلیل می‌کند.

جوزف همراه پدر و برادرانش در مزرعه‌ای زندگی می‌کند، اما به نظر می‌رسد مزرعه چندان بزرگ نیست و در غرب قیمت زمین ارزان است. جوزف می‌خواهد مزرعه را ترک کند و به غرب برود و پدر دعای خیر را بدرقه‌ی او می‌کند. جوزف آدم عجیبی است؛ به‌شکلی ناشناخته و خداوار با زمین پیوند دارد و زمین را درک می‌کند؛ با زمین حرف می‌زند و روح آب و زمین و پدرش را متوجه می‌شود. جوزف در سرزمین جدید پا می‌گیرد و حس می‌کند وظیفه‌ی او حفاظت از روح زمین است... .