شنبه صبح، شرلوک هولمز درحال انجام آزمایشهای شیمی برای حل یک پرونده، در حضور دکتر واتسون است که پیشخدمت خبر میدهد کسی به ملاقات آنها آمدهاست.
خانم «ویولت اسمیت» اهل فارنهام است که پدرش بهتازگی فوت کرده و همسر و دخترش را در فقر رها کردهاست. خانم ویولت با دیدن آگهیای که بهدنبال او و مادرش میگردد، با آقای «کاروترز» و آقای «وودلی» ملاقات میکند. آنها از آفریقای جنوبی آمده بودند و «رالف اسمیت»، عموی ویولت، را میشناختند که بهتازگی او نیز در فقر مرده بود و ظاهراً میخواست ببیند که بستگانش از نظر مالی تأمین هستند یا نه. این مسئله برای ویولت عجیب بود، زیرا او و خانوادهاش از زمان خروج اسمیت از آفریقای جنوبی در ۲۵ سال پیش خبری از او نداشتند. کاروترز و وودلی توضیح دادند که رالف قبل از مرگ، خبر مرگ برادرش را شنیده بود و در برابر رفاه بازماندگان خود احساس مسئولیت میکرد. با این حال، نکتهی خاصی که ویولت را بهی دنبال خدمات هولمز کشاند، مرد عجیبی است که او را با دوچرخه تعقیب میکند. این مرد همیشه پشت ویولت راه میافتد و فاصلهی خود را از او حفظ میکند و بدون هیچ اثری ناپدید میشود. او هرگز اجازه نمیدهد ویولت به او نزدیک شود و همیشه تنها در امتداد همان مسیر قرار دارد.
دربارهی نویسنده
سِر آرتور ایگناتیوس کانن دویل، (زاده ۲۲ مهٔ ۱۸۵۹ - درگذشته ۷ ژوئیهٔ ۱۹۳۰)، نویسنده، پدیدآور و پزشک اسکاتلندی بود. وی آوازهی خود را مدیون خلق شخصیت شرلوک هولمز، کارآگاه خصوصی، است. آرتور تا ۹سالگی در گروه مذهبی مدرسه مشغول فعالیت بود. از سال ۱۸۷۶ تا ۱۸۸۱ در دانشگاه ادینبرو در رشتهی پزشکی تحصیل کرد. مدتی بهعنوان پزشک یک کشتی در سفرهایی به غرب آفریقا کار کرد و سرانجام در سال ۱۸۸۵ مدرک دکترای خود را از دانشگاه دریافت کرد.
او در کنار پزشکی، برای روزنامهها مطالب ادبی و مقاله و کتاب مینوشت. جاودانترین کتاب او داستانهای شرلوک هولمز است که اکنون بیش از خودش شناخته شدهاست. درابتدا بیشتر خوانندگان حاضر نبودند برای خواندن چنین داستانی پول خرج کنند و کتاب بخرند، به همین دلیل او برای چاپ کتاب «اتود در قرمز لاکی» مجبور شد به مجلاتی روی آورد که داستانهای مختلف و کمفروش را در کاغذهای ارزانقیمت چاپ میکردند، اما رفتهرفته بر محبوبیت داستانهای شرلوک هولمز افزوده و داستانهای شرلوک تبدیل به کتاب شد. شاید حتی خود آرتور کانن دویل هم تصور نمیکرد که رمانهایش دربارهی یک کارآگاه عجیب و باهوش چنین جاودانه شوند.
بین سالهای ۱۸۹۰ تا ۱۸۹۳ مجموعه کتابهای شرلوک هولمز و دکتر واتسن او چاپ شدند. سالهای ۱۸۹۳ در معمای آخر، شرلوک هولمز توسط دکتر موریاتی کشته شد، اما کانن دویل دوباره شخصیت محبوبش، یعنی هولمز، را زنده کرد و آثار ماندگار دیگری از بازگشت شرلوک هولمز به جای گذاشت.
۹ سال بعد در سال ۱۹۰۲ شاهکار خود یعنی «سگ شکاری باسکِرویل» را نوشت. کانن دویل نویسندهی پرکاری بود و آثار زیادی دارد. علاوه بر کتابهای شرلوک هولمز، تعداد بسیاری رمان تاریخی، کتاب تاریخ، ازجمله کتاب مفصلی دربارهی بوئرهای آفریقای جنوبی و نیز کتابی دربارهی احضار ارواح (که در اواخر عمر سخت بدان معتقد شده بود) نوشتهاست.