May 22 2024 24 mins 6
ترانه ها و خاطره ها - برنامه ویژه پنجم
منبع موسیقی: www.daneshgara.co.uk
صدای پا - شعر: تورج نگهبان، آواز و آهنگساز: عباس مهرپویا
تنظیم کننده آهنگ: (ارکستر) اروین موره
Erwin Muret
عاشق شدن دیوانگی است - شعر: رضا شمسا
آواز: پوران، آهنگساز: حسین واثقی،پخش از: آهنگ روز
قصّه ی دو ماهی - شعر: شهیار قنبری
آواز: گوگوش
آهنگساز: بابک افشار
تنظیم کننده آهنگ: واروژان
زمان اجرا: ۱۳۵۰ هجری خورشیدی
پخش از: آهنگ روز
فریب - شعر: مهدی پرنگ
آواز: الهه
آهنگساز: حسن لشکری
پخش از: آهنگ روز
همیشه غایب - شعر: شهیار قنبری
آواز: داریوش اقبالی
آهنگساز: اسفندیار منفردزاده
زمان اجرا: ۱۳۵۳ هجری خورشیدی
اشعار
صدای پا
شب از نیمه هم گذشت، یار رفته برنگشت
پی عشق گمشده، نَهم سر به کوه و دشت
همچو مَه به نیمه شب ها، می گردم تا بینم او را
همچو مَه به نیمه شب ها، می گردم تا بینم او را
تا سَحر چو مرغ شب، دارم ناله ها به لب
همچو مَه به نیمه شب ها، می گردم تا بینم او را
همچو مَه به نیمه شب ها، می گردم تا بینم او را
یار آمد، یار آمد، یار آمد، این صدای پای اوست
این همان آهنگ پای اوست، که جان آشنای اوست
آمد آن امید قلبم، به روی چشمم جای اوست
آمد آن امید قلبم، به روی چشمم جای اوست
شب از نیمه هم گذشت، یار رفته برنگشت
پی عشق گمشده، نَهم سر به کوه و دشت
همچو مَه به نیمه شب ها، می گردم تا بینم او را
همچو مَه به نیمه شب ها، می گردم تا بینم او را
تا سَحر چو مرغ شب، دارم ناله ها به لب
همچو مَه به نیمه شب ها، می گردم تا بینم او را
همچو مَه به نیمه شب ها، می گردم تا بینم او را
یار آمد، یار آمد، یار آمد، این صدای پای اوست
این همان آهنگ پای اوست، که جان آشنای اوست
آمد آن امید قلبم، به روی چشمم جای اوست
آمد آن امید قلبم، به روی چشمم جای اوست
عاشق شدن دیوانگی است
!رفتی، برو، ای بی نیاز، ره باز است و، جاده دراز
قلبم گواهی می دهد، زین ره نمی گردی تو باز
!صحرا به صحرا، کوه به کوه، هر جا گذر کردی
بگو، پایان عشق بیگانگی است
عاشق شدن دیوانگی است
پایان عشق بیگانگی است
عاشق شدن دیوانگی است
!او رفت و ماندم در قفس، یا رب به فریادم برس
شد سرنوشتم عاقبت، بازیچه ی دست تو بس
مستم من امشب، مست مست، داغی نهادم پشت دست
تا نقش نابودی کِشم، بر آنچه بود و، هر چه هست
!صحرا به صحرا، کوه به کوه، هر جا گذر کردی، بگو
پایان عشق بیگانگی است، عاشق شدن دیوانگی است
پایان عشق بیگانگی است، عاشق شدن دیوانگی است
!او رفت و ماندم در قفس، یا رب به فریادم برس
شد سرنوشتم عاقبت، بازیچه ی دست تو بس
مستم من امشب، مست مست، داغی نهادم پشت دست
تا نقش نابودی کِشم، بر آنچه بود و، هر چه هست
!صحرا به صحرا، کوه به کوه، هر جا گذر کردی، بگو
پایان عشق بیگانگی است، عاشق شدن دیوانگی است
پایان عشق بیگانگی است، عاشق شدن دیوانگی است
قصّه ی دو ماهی
ما دو تا ماهی بودیم، توی دریای کبود
خالی از اشکهای شور، از غم بود و نبود
پولکهامون رنگ وارنگ، روزهامون خوب و قشنگ
آسمونمون یکی، خونه مون یه قلوه سنگ
پولکهامون رنگ وارنگ، روزهامون خوب و قشنگ
آسمونمون یکی، خونه مون یه قلوه سنگ
خنده مون موجها رو تا ابرها می برد
وقتی دلگیر بودم، اون غصّه می خورد
تورهای ماهیگیرها وا نمی شد
عاشقی، توی دریا تنها نمی شد
خوابمون مثل صدف، پُرِ مروارید نور
پُر شد این قصّه ی ما، توی دریاهای دور
خوابمون مثل صدف، پُرِ مروارید نور
پُر شد این قصّه ی ما، توی دریاهای دور
همیشه توک می زدیم، به حبابهای درشت
تا که مرغ ماهیخوار، اومد و جفتم رو کشت
دلش آتیش بگیره، دل اون خونه خراب
دیگه نوبت منه، سایه اش افتاده روی آب
دلش آتیش بگیره، دل اون خونه خراب
دیگه نوبت منه، سایه اش افتاده روی آب
بعد ما، نوبت جفتهای دیگه است
روز مرگ زشت دل های دیگه است
!ای خدا کاری نکن، یادش بره
که یه ماهی این پایین منتظره
نمی خوام تنها باشم، ماهی دریا باشم
دوست دارم که بعد از این، توی قصّه ها باشم
نمی خوام تنها باشم، ماهی دریا باشم
دوست دارم که بعد از این، توی قصّه ها باشم
فریب
بعد از این دیگر نیایم، بی وفا حتی به خوابت
می شوی تنهای تنها، می دهم اینسان عذابت
مم مم مم مم مم مم مم مم
بعد از این دیگر نیایم، بی وفا حتی به خوابت
می شوی تنهای تنها، می دهم اینسان عذابت
می روی اما به دنیای فراموشی
با غم سردی که می دانم همآغوشی
می روی اما به دنیای فراموشی
با غم سردی که می دانم همآغوشی
مم مم مم مم مم مم مم مم
کاش از اول من به حالت
بی وفا، پی برده بودم
تو فریبم داده بودی
من فریبت خورده بودم
راه من از راه تو گشته جدا
دارم از تو من شکایت با خدا
ترک جانم کرده ای
جانا چرا
بی وفایی، بی وفایی، بی وفا؟
مم مم مم مم مم مم مم مم
کاش از اول من به حالت، بی وفا
پی برده بودم
تو فریبم داده بودی
من فریبت خورده بودم
راه من از راه تو گشته جدا
دارم از تو من شکایت با خدا
ترک جانم کرده ای، جانا چرا
بی وفایی، بی وفایی، بی وفا؟
همیشه غایب
یک نفر می آد که من
منتظر دیدنشم
یک نفر می آد که من
تشنه ی بوییدنشم
مثل یک معجزه اسمش
تو کتابها اومده
تن اون، شعرهای عاشقانه گفتن بلده
خالی سفره مون رو
پُر از شقایق می کنه
واسه موجهای سیاه
دستها رو قایق می کنه
مثل یک معجزه اسمش
تو کتابها اومده
تن اون، شعرهای عاشقانه گفتن بلده
همیشه غایب من
زخمهام رو مرهم می ذاره
همیشه غایب من
گریه های من رو دوست نداره
نکنه یه وقت نیاد، صداش به دادم نرسه
آینه ها سیاه بشه، کور بشه چشم ستاره
مثل یک معجزه اسمش، توی کتابها اومده
تن اون، شعرهای عاشقانه گفتن بلده
خشم این حنجره ی خسته
همیشه غایبه
کلید صندوق در بسته، همیشه غایبه
نعره ی اسب سپید قصّه ی مادر بزرگ
بهترین شعرهای سر بسته همیشه غایبه
مثل یک معجزه اسمش
تو کتابها اومده
شاید این همیشه غایب، تو باشی
!تو اگه اومدنی نیستی
بگو، اگه ما رو خواستنی نیستی، بگو