Episode Artwork
1.0x
0% played 00:00 00:00
Feb 05 2025 3 mins  

درباره‌ی کتاب آن دختر

اولین بار این هانا بود که ده سال پیش جسد آپریل را پیدا کرد؛ هانا بود که از آنچه که آن روز به چشم دیده بود، هیچ سؤالی بر زبان نیاورد؛ آیا شهادت آن روزِ هانا در دادگاه، باعث شد یک مرد بی‌گناه به زندان بیفتد؟ هانا می‌خواهد حقیقت را بداند، حتی اگر بهای دانستن آن، زیر سؤال رفتن تمام دوستان نزدیکش باشد؛ حتی اگر زندگی خودش به خطر بیفتد...

همه‌ی داستان آن دختر (The It Girl) نوشته‌ی روث ور (Ruth Ware)، از پذیرفته شدن هانا در دانشگاه آکسفورد شروع شد. نخستین بار که هانا خبر قبولی‌اش را در کالج معروف پالم در دانشگاه آکسفورد شنید، یعنی در ماه اکتبر، از هیجان و اضطراب بر خودش لرزید. آکسفورد همه‌ی چیزی بود که هانا در دل می‌پروراند: اوج آرزوها، رؤیاها و مسیر دقیق رسیدن به خواسته‌هایش. قرار بود آنجا تا سه سال آینده، خانه‌ی جدیدش باشد. بااین‌حال، هانا هیچ خبر نداشت که این اتفاق، تا کجا قرار است مسیر زندگی‌اش را دگرگون سازد.

نخستین کسی که هانا در دانشگاه ملاقات کرد، آپریل بود. دختری شاداب و سرزنده که البته گاهی هم بدجنس و بی‌رحم می‌شد. آپریل قدی متوسط داشت و لاغر بود. ابروهایی کمانی داشت که ترکیبی از حیرت و انزجار به صورتش می‌بخشید. از همان نخستین لحظه که هانا، آپریل را ملاقات کرد، این احساس به او دست داد که آپریل انگار به جهانی دیگر تعلق دارد. توگویی آپریل ویژگی خاصی داشت که هانا دقیقاً نمی‌توانست به آن اشاره کند و رویش انگشت بگذارد، اما به خوبی آن را در وجود آپریل احساس می‌کرد. آپریل نخستین دوست هانا در کالج پالم بود؛ اوضاع به همین منوال گذشت، تا این که آپریل در ترم دوم دانشگاه به قتل رسید.