سلام. من امیر پورمند هستم و این قسمت چهاردهم از ایستگاه هوش مصنوعیه. تقریباً یک سالی میشه که این پادکست رو درست کردم و فیدبکهای خوبتون رو جاهای مختلف گرفتم و انگیزهای شده برای ادامه کارها. خیلی ممنون که گوش میدید و همراهی میکنید. لطفاً اگر موضوع یا موضوعاتی هم براتون دغدغه هست بهم بگید که اگر بلد بودم راجع بهش صحبت کنم.
تو این قسمت میخوام راجع به تفاوتهای هوش مصنوعی در صنعت و دانشگاه صحبت کنم.
این یکی از دوگانههایی هست که زیاد تو دانشگاه با دوستان راجع بهش صحبت کردیم. بعداً هم که وارد صنعت شدم دیدم که همین بحث مجدداً وجود داره.
اهمیت این بحث برام از تجربه شخصی میاد. راستش من تو اوایل دوره ارشد درک درستی از کارکرد این دو تا سیستم نداشتم. برای همین خیلی به ارتباط بین صنعت و دانشگاه فکر میکردم و اصلاً نمیفهمیدم خواسته دانشگاه از یه دانشجوی ارشد چیه. خواسته صنعت از کسی که پروژه انجام میده چیه.
همون داستان متداول ما ایرانیهاست دیگه. هر جایی قدرت و حوصله انتخاب کردن رو نداریم میگیم که یه چیزی بینابینی باشه حتماً بهتره. میخواستم هم خدا رو داشته باشم هم خرما. اما میشه گفت هیچ کدوم رو بدست نیاوردم.
بخاطر همین میخواستم تو این قسمت تفاوتها و اهداف این دو تا سیستم رو بیشتر شفاف کنم. یکی این که فضا باز بشه برای گفتگوی بیشتر و دیگری هم این که شاید کمکی بشه به کسی که میخواد با دید صنعتی به حوزه آکادمیک بیاد یا این که کسی بعد فارغالتحصیلی وارد بازار کار بشه. یا کسی که میخواد تز ارشدش رو تعریف بکنه.