سیف فرغانی
ز دلبرانِ همه شهر، دلپذیر تویی
مرا ز جمله گُزیر است و ناگزیر تویی
ز دیگران، سخنی بر زبان رود هر وقت
ولی مدام، چو اندیشه در ضمیر تویی
پیاده اند نکویان، ز نَطعِ دل بیرون
کنون چو شاه درین خانه، جایگیر تویی
سَمَنبَران، همه، با کثرتی که ایشانراست
ترا رعیّتِ فرمانبَرَند، امیر تویی
همه روایتِ منظومهی حکایاتند
ترا چه شرح دهم؟ جامع کبیر تویی
به نامِ حُسْنِ تو از بهرِ شعر چون زَرِ خُرد
زدیم سکه، که سلطانِ این سَریر تویی
بدین جمالِ (چو) خورشید میتوانی گفت:
که آفتاب منم، ذرّهی حقیر تویی
زمین بدور تو چون آسمان شد و دَر وِی
مَهِ تمام، بدان رویِ مُستَدیر تویی
اگر سراج منیرست بَر فلک، بَرِ ما
قمر به لَمعهچراغی بُوَد، منیر تویی
لبت به نکته بسی آب و خَمْر در هم ریخت
مگر ز جویِ بهشت، انگبین و شیر تویی
ز بعدِ آن همه الفاظِ مدح در حق تو
که از معانیِ آن، یک به یک، خبیر تویی
رقیبِ بی نمکت را سِزَد اگر گویم
که بهرِ کوفتن، ای تُرْشروی، سیر تویی
مرا هوای تو دی گفت: سیف فرغانی
ز قید ما دگران مطلقند اسیر تویی
برای وقت جوانان کنون که سعدی رفت
سخن بگو که درین خانقاه پیر تویی
مَلِک مُجیر و مَلَک دَم به دَم ظَهیرَت باد
که زیر چرخِ نخستین، دُوُمْاَثیر تویی
لینک های پادکست
پادکست بوطیقا - قسمت بیستم و چهارم
شبکه های اجتماعی : یوتوب بوطیقا | اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقا
حمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا
معرفی پادکست : پادکست مجنون مدرن
تماس : [email protected]
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.