Jun 04 2023 28 mins 3
تجربه خروج روح از بدن
از قرن نوزدهم، محققین بسیاری در مورد آنچه که امروز به آن« تجربهی نزدیک به مرگ» میگویند، گزارشهایی دادهاند. با این حال تا اواسط سالهای ۱۹۷۰ این موضوع به صورت عام مطرح نشده بود.
در سال۱۹۷۵، شخصی به نام دکتر مودی متوجه شد فردی به نام جرج ریچی به علت ایست قلبی ناشی از ابتلا به ذاتالریه، به مدت نُه دقیقه از جسم فیزیکی خودش خارج شده و چیزی شبیه خوابی عجیب و تکان دهنده را تجربه کرده است.
جورج ریچی موجود نورانی را ملاقات کرده بود و در آن مدت چنان حالت صلح، آرامش و خوشی را تجربه کرده بود که توصیف آن با کلمات امکانپذیر نبوده است.
پانزده سال بعد از این موضوع، دکترمودی از دانشجویی میشنود که او هم تجربهای مشابه تجربهی جورج ریچی را داشته است.
دکتر مودی این دو تجربه را برای چند گروه از دانشجویانش تعریف کرد و متوجه شد که در هر گروه لااقل یک نفر چنین چیزی را تجربه کرده است، اما جرات ابراز آن را نداشته است. همچنین چند پزشک که طی عملهای جراحی شاهد حوادث مشابهی بودهاند آن را برای دکتر مودی بازگو کردند.
این امر انگیزه ای شد تا دکتر مودی به تحقیق بیش از 150 مورد تجربه نزدیک به مرگ افراد دیگر بپردازد و نتایج تحقیقات خودش را در کتابی با نام "زندگی پس از زندگی" یا Life After Life ارایه بدهد.
اکثر کسانیکه مرگ را از نزدیک تجربه کرده اند، احساس می کنند از جسمشان جدا می شوند و در وضعیتی شناور، شاهد اتفاقاتی هستند که اطراف شان رخ می دهد.
آنها این تجربه را به در آوردن لباس یا پوسته ای سنگین تشبیه می کنند، که پس از آن آزادانه به حرکت در می آیند و از پوسته ی قدیمی شان رها می شوند.
افرادی که پیچیده ترین تجارب خروج از جسم را پشت سر می گذارند، می توانند جزئیات کامل اتفاقی را که برای جسمشان رخ داده توصیف کنند، و نکته ی جالب این است که این افراد اکثرا خودشان را بخشی از چیزی می دانند که در بالا قرار گرفته، نه جسمی که در آن پایین دراز کشیده است.
یکی از ثابت ترین مشخصات در توصیفات افرادی که مرگ را لمس کرده اند، دیدن یک تونل نور است. گرچه به طریق های مختلفی توصیف شده است.
این افراد علاوه بر دیدن تونل نور، به موجودی نورانی و درخشان هم اشاره کرده اند. همه این افراد اعم از مذهبی یا غیر مذهبی این موجود را سرشار از عشق، لطف و مهربانی، که دیگران را قضاوت نمی کرده است، توصیف کرده اند.
اما اگر حقیقت ما روح است، پس در اين دنيای خاکی چه می کنیم؟
اصل وجود انسان يا« خود» اساسا يك ارگانيزم روحي - رواني است كه موقتا در يك جسم بيولوژيكي و در این دنیای خاکی سكنا گزيده است.
همین ارگانيزم روحي – رواني یا خود است که به انسان هويت ميبخشد، در او ايجاد فكر ميكند، باعث ميشود احساس كند كه هست و پس از مرگ هم باقي ميماند.
بنابراین دنياي خاکی حالت يك گذرگاه را دارد و محلي است كه روح در آن آموزش لازم براي رسيدن به رشد روحی را ميبيند.
در حقیقت زندگي مادي براي كسي كه بداند چگونه از آن بهرهبرداري كند يك معدن طلاي ناب محسوب می شود.
اما از آنجايي كه به انسان كمي اختيار عطاء شده است، هر چه از خوب و بد برايش پيش بيايد نتيجة اعمالي است كه يا در اين زندگي و يا در زندگی های متوالی قبلی مرتكب شده است.
خود اين اصل، نتيجة رحمانيت خداوند است. چرا که خداوند براي تربيت و به كمال رساندن روح ما عكسالعمل اعمال و نيات را به خود ما برميگرداند. پس بايد دنيا را با نظري مثبت نگريست چون هر چه پيش ميآيد جنبة آموزش دارد.
آدرس اینستاگرام:
https://instagram.com/ethicalintelligence?igshid=YmMyMTA2M2Y=
از طریق آدرس ایمیل زیر با ما در ارتباط باشید:
برای مطالعه بیشتر به وب سایت زیر مراجعه فرمایید: