کتاب ممنوعه فیزیولوژی ایمان نویسنده : ن . فخر گویش : حسین یارشاطر درباره ی کتاب : یکی از نقاط تمایز بین گونۀ هوموساپینس، یعنی ما انسانها، و دیگر حیوانات اینست که ما میتوانیم ایمان دینی داشته باشیم. ما شواهدی از وجود ایمان دینی در حیوانات نمیبینیم. اثرات و نتایج پدیدۀ ظاهراً سادۀ ایمان دینی آنچنان متعدد و مهم است که میتواند ما را وادار کند به تحقیق در خصوصیات مغزِ گونۀ خود بپردازیم تا بفهمیم چه ویژگیهایی در مغزِ ما منجر به امکان بروز این خصلت متمایز میشوند و چرا این ویژگیها در طول تکامل در مغز ما بهوجود آمدهاند وماندهاند. آیا فقط یک خصوصیتِ منحصربهفرد در مغز ما موجب تحقق ایمان میشود یا ایمان دینی محصولِ چند خصوصیتِ مختلف در مغز است؟ آیا استعدادِ داشتنِ ایمانْ یک ویژگیِ حیاتیِ اصلی است که بدون آن زندگیِ فردی یا گروهیِ انسانها مختل میشده؟ یا اینکه این استعداد صرفا عارضۀ جانبیِ خصوصیاتِ متعددِ دیگریست که البته آن خصوصیات برای ادامۀ حیاتِ فردی یا برتریِ گروهیِ هوموساپینس بر حیوانات و گروههای انسانیِ دیگر لازم بودهاند، اما در عین حال محملی شدهاند برای شکلگیریِ ایمان دینی؟ ایدۀ نوشتنِ این کتاب چند سال پیش و پس از خواندن کتاب «انسان خردمند»، اثر «یووال نوح هراری»، در من شکل گرفت. هراری در کتابش نظریهای مطرح میکند مبنی بر اینکه دین در طول تاریخ با کمک به تشکیل گروههای بزرگتر و متحدتر توانسته است نقش مثبتی در توانمندسازیِ گروههای انسانی بازی کند. گرچه این تئوری به نظر درست می آید، اما هراری بیش از این به این مهم نپرداخت. پس از آن تصمیم گرفتم با جمعآوریِ نتایج تحقیقاتِ روانشناسان، عصبروانشناسان، جامعهشناسان و رفتارشناسان، که به طور مستقیم جهت تحقیق پیرامون مکانیسمهای شکلگیری ایمان دینی انجام شده بود یا به طور غیرمستقیم به آن مربوط میشد، مراحل ایجاد ایمان در گونۀ هوموساپینس را توضیح دهم و نشان دهم چگونه خصوصیات مغزی و شناختی و روانشناختیِ ما موجب بوجود آمدن ایمان و تحکیم و ماندگاری آن میگردد و اینها چه تأثیری بر زندگی گذشته و حالِ گونۀ ما داشته و دارد.