درباره کتاب زمینی نو: انسان چه زمانی با خالق خود بیگانه شد؟ ریشههای این معنویتگریزی در چه و کجاست؟ بُریدن از ریشههای معنوی، برای انسان چه تبعاتی در بر داشته است؟ در مقابله با این تبعاتِ مفروض، چه راه حلی باید در پیش گرفت؟ آیا باید یکسره در جهان تاریکی و نومیدی غرق شد؟ آیا هیچ راه نجاتی پیش پای انسانِ تنها و سرگشته نیست؟ انسان، چه نسبتی با زمینی دارد که بر روی آن زیست میکند؟ آیا سرنوشت سیارهی ما، شبیه به خود ما نیست...؟