Mar 04 2025 56 mins 21
غزل نمره ۲۴۶
مفعول و فاعلات و مفاعیل و فاعلان
عيد است و آخر گل و ياران در انتظار
ساقی به روی (یار) شاه ببين ماه و می بيار
گر فوت شد سحور چه نقصان صبوح هست
از می کنند روزهگشا طالبان يار
دل برگرفته بودم از ايام گل ولی
کاری (نکرد) بکرد همت پاکان روزهدار
جز نقد جان به دست ندارم شراب کو
کان نيز بر کرشمه ساقی کنم نثار؟
خوش دولتیست خرم و خوش خسروی کريم
يا رب ز چشمزخم زمانش نگاه دار
می خور به شعر بنده که زيبی دگر دهد
جام مرصع تو بدين در شاهوار
دل در جهان مبند و به مستی سوال کن
از فيض جام (و) قصه جمشيد کامکار
زان جا که پردهپوشی عفو کريم توست
بر قلب ما ببخش که نقدیست کمعيار
ترسم که روز حشر عنان بر عنان رود
تسبيح (ما) شيخ و خرقهی رند شرابخوار
حافظ چو رفت روزه و (شیطان ز بند جست) گل نيز میرود
ناچار باده نوش که از دست رفت کار
Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
Advertising Inquiries: https://redcircle.com/brands
Privacy & Opt-Out: https://redcircle.com/privacy